رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر در این باره اطلاعاتی دارید یا در مورد این اثر محق هستید، با ما تماس بگیرید.

قرآن هرگز تحریف نشده است

قرآن هرگز تحریف نشده است
امتیاز دهید
5 / 3.7
با 186 رای
امتیاز دهید
5 / 3.7
با 186 رای
جامعیت علمی
برجسته ترین ویژگی علامه حسن زاده آملی، جامعیت علمی و عملی است که مورد قبول همه صاحب نظران و اندیشمندان حوزوی و دانشگاهی قرار گرفته است. همین امر سبب شده که وی به عنوان عالمی شاخص در میان اندیشمندان حاضر شناخته شود. در میان عالمان حوزوی، فقیه، اصولی، فیلسوف، اهل حدیث، عارف و متکلم فراوان می زیسته، ولی به ندرت می توان عالمی چون استاد حسن زاده یافت که در همه این علوم و حتی در مسائل طب، ادبیات، هیئت و نجوم صاحب نظر باشد. وی در فقه، سال ها به تدریس کتاب های گوناگون فقهی مشغول بوده است؛ در علم رجال صاحب نظر می باشد؛ در درایه و حدیث چندین اثر تخصصی دارد؛ در ادبیات فارسی و عربی کم نظیر است؛ در منطق، به شرح و تصحیح و تفسیر منطق منظومه پرداخته است؛ و ،در علوم قرآنی، کلام، فلسفه، عرفان، ریاضیات، علوم غریبه، کتاب شناسی، خوشنویسی و تصحیح متون صاحب سبک و نظر به شمار می آید و آثاری دارد.(2)

آثار علمی
تاکنون بیش از از یک صد و نود اثر علمیِ پر ارزش در فلسفه، عرفان، کلام، فقه، تفسیر، حدیث، رجال، ریاضیات، هیئت، نجوم، طب، ادبیات و علوم غریبه استاد حسن زاده آملی چاپ و منتشر شده و بسیاری نیز به صورت خطی موجود است. از درگاه خداوند متعالی مسئلت داریم با افزودن بر عمر و توفیقات استاد، همچنان روز به روز بر تعداد این آثار افزوده گردد. وقتی از استاد درخواست می شود آثارشان را معرفی کنند، فروتنانه چنین می فرماید: «برای اینکه نفس را مشغول باید داشت که حکما فرموده اند نفس را مشغول بدار، وگرنه او تو را مشغول می کند، تعلیقات و حواشی بر کتب درسی از معقول و منقول، وسایل و جزوات در موضوعات و فنون گوناگون نوشته ام».
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
eyolin
eyolin
1389/07/18

کتاب‌های مرتبط

برهان ذوالفقار
برهان ذوالفقار
1.7 امتیاز
از 22 رای
تفسیر نمونه - جلد 13
تفسیر نمونه - جلد 13
3.9 امتیاز
از 101 رای
معارف القرآن - جلد 12
معارف القرآن - جلد 12
4.5 امتیاز
از 18 رای
بزرگترین نشانه
بزرگترین نشانه
4.2 امتیاز
از 11 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی قرآن هرگز تحریف نشده است

تعداد دیدگاه‌ها:
1204
در مورد ستون های نا مریی آسمان می توان به لایه های جو اشاره کرد که به تفصیل در اینجا از آنها صحبت شده و هرجند با چشم ما جو همین آسمان روی سر ماست و هیچ لایه بندی ندارد اما از لایه های مختلفی تشکیل شده است بدون آنکه آنها را ببینیم و مانند ستونی هستند که خارجی ترین لایهای محافظ زمین بر روی آنها قرار دارند.
اما در مورد این آیه:
حَتَّى إِذَا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَغْرُبُ فِي عَيْنٍ حَمِئَةٍ وَوَجَدَ عِندَهَا قَوْمًا قُلْنَا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِمَّا أَن تُعَذِّبَ وَإِمَّا أَن تَتَّخِذَ فِيهِمْ حُسْنًا ﴿۸۶﴾
تا آنگاه كه به غروبگاه خورشيد رسيد به نظرش آمد كه [خورشيد] در چشمه‏اى گل‏آلود و سياه غروب مى‏كند و نزديك آن طايفه‏اى را يافت فرموديم اى ذوالقرنين [اختيار با توست] يا عذاب مى‏كنى يا در ميانشان [روش] نيكويى پيش مى‏گيرى (۸۶)

من متوجه نشدم منظور شما از بیان این مطلب چیست ؟؟؟در این آیه(86 کهف) خداوند در باره ذوالقرنین صحبت می کند که به سمت مغرب حرکت کرده و در جایی که به نظر ذوالقرنین خورشید در چشمه ای گلآلود غروب میکند به قومی می رسد.این فقط توصیفی ست از دید ذوالقرنین نه اینکه خدا بگوید خورشید وارد چشمه ای گل آلود می شود.به طور مثال اگر در ساحل رود زرد در چین غروب خورشید را نگاه کنید چون این رودخانه گل آلود است(به دلیل رسوب های آبرفتی) به نظر می رسد خورشید در این آب گل آلود فرو می رود و غروب میکند . یا اگر در ساحل دریا به غروب خورشید نگاه کنید مانند این است که خورشید در دریا فرو میرود.در کل این غروب را از دید ذوالقرنین توضیح می دهد نه دلیل حقیقی غروب خورشید که حرکت وضعی زمین است.
در ابتدا تذکر این نکته ضروری است که کلمه "یوم" در این آیات به معنای "دوران" است چرا که قبل از خلقت، خورشید و زمینی وجود نداشت که شبانه روز 24 ساعته را تشکیل دهد. چنانکه در قرآن نیز این معنا بسیار دیده شده، مانند یوم القیامة.که به معنی 24 ساعت شبانه روزی نیست بلکه منظور ظرف زمانی ست(حال هر چه قدر که طول بکشد).همچنین ما خود در مکالمه نیز از این نوع سخن گفتن استفاده می کنیم که در آن روز به معنای دوران است ونه به معنای 24 ساعت زمینی مثلا وقتی احوال کسی را میپرسند میگوید یه روز خوبم یه روز خوب نیستم.حال آیا ما باید از این گفته ئاستنباط کنیم که مثلا شنبه 24 ساعت خوبم و یکشنبه 24 ساعت بد و به همین منوال تا آخر زندگی به ترتیب 24 ساعت خوب و 24 ساعت بد هستم؟؟؟ مطمئنا اینگونه استنباط نمی کنیم بلکه متوجه می شویم طرف مقابل دورانی خوب و دورانی بد است.پس روز فقط به معنای 24 ساعت یا مدتی که خورشید در آسمان است و هوا روشن است نیست.
حال پاسخی که قبلا دادیم و کس ندید!!
دوست ارجمند!مشکل این است که شما این طول این 6 دوره را یکسان فرض کرده اید.یعنی مثلا می گویید این 6 دوره هر کدام یک سال طول کشیده پس چطور می شود زمین که خشخاشی نا چیز است در 4 دوره و آسمانهای لا یتناهی در 2 دوره خلق شده اند؟؟؟؟
دوست عزیز مشکل نحوه ی استنباط شماست چون این دوران را هم اندازه می انگارید در حالی که در جایی گفته نشده است این زمان ها هم اندازه بودند! شما از کجا به این نتیجه رسیدید که 4 دوره خلقت و تقدیر مقدرات زمین از لحاظ زمانی بیشتر از 2 دوره خلقت آسمان ها بوده است؟؟؟
جواب شما به این سوال موضوع را روشن می کند!!!! اگر به فرض مثال هر کدام از این 4 دوره برای زمین 1 ، 2 ، 3 ، 4 میلیون سال طول کشیده باشد اما دو دوره خلقت اسمان ها 8 ، 9 میلیارد سال طول کشیده باشد (این اعداد فقط مثال هستند!)باز هم می گویید 4 دوره بیشتر از 2 دوره بوده است؟؟؟؟؟؟ قبول دارید روش استنباط شما درست نیست؟؟؟
(آسمان را همچون سقفى بر بالاى سر شما قرار داد)) (و السماء بناء). كلمه ((بناء)) با توجه به كلمه ((عليكم ))بيانگر آنست كه آسمان بر بالاى سر شما بنا شده است ، طبعا همچون سقف ، اين معنى جاى ديگر السماء سقفا محفوظا: ((ما آسمان را سقف محفوظى قرار داديم )) (انبياء 32)
كلمه ((سماء)) در قرآن به معانى مختلفى آمده است ، كه قدر مشترك همه آنها چيزى است كه در جهت فوق قرار گرفته است ، يكى از آنها كه در اين آيه به آن اشاره شده است همان جو زمين است ، يعنى قشر هواى متراكمى كه دور تا دور كره زمين را پوشانده ، و طبق نظريه دانشمندان ضخامت آن ، چند صد كيلومتر است . اگر به نقش اساسى و حياتى ، اين قشر ضخيم هوا، كه زمين را از هر سو احاطه كرده است بينديشيم خواهيم دانست كه تا چه حد اين سقف ، محكم و براى حفاظت انسانها مؤ ثر است . اين قشر مخصوص هوا كه همچون سقفى بلورين ، اطراف ما را احاطه كرده در عين اينكه مانع از تابش نور آفتاب اين اشعه حياتبخش و زندگى آفرين نيست بقدرى محكم و مقاوم است كه از يك سد پولادين كه چندين متر ضخامت داشته باشد نيز محكمتر است ! اگر اين سقف نبود، زمين دائما در معرض رگبار سنگهاى پراكنده آسمانى بود و عملا آرامش از مردم جهان سلب مى شد ولى اين قشر فشرده چند صد كيلو مترى تقريبا تمام سنگهاى آسمانى را قبل از سقوط به سطح زمين مى سوزاند و نابود مى كند و تنها تعداد بسيار كمى مى توانند از آن عبور كرده و به عنوان يك زنگ خطر براى زمينيان به گوشهاى پرتاب شوند، و اين تعداد كم هرگز نتوانسته است آرامش را بر هم زند.در آيه 79 سوره نحل مى خوانيم الم يروا الى الطير مسخرات فى جو السماء: ((آيا آنها به پرندگانى كه در دل آسمان تسخير شده اند نگاه نكردند)) بعد از آن به نعمت باران پرداخته مى گويد: ((و از آسمان آبى نازل كرد)) (و انزل من السماء ماء). آبى حياتبخش ، و زندگى آفرين ، و مايه همه آباديها و شالوده همه نعمتهاى مادى . جمله و انزل من السماء ماء بار ديگر اين حقيقت را تاءكيد مى كند كه منظور از سماء در اينجا همان جو زمين است ، زيرا مى دانيم باران از ابرها و ابرها از تراكم بخارهائى كه در جو زمين پراكنده اند به وجود مى آيند.
پس نباید هرجا از آسمان بحث شد بگوییم منظور 7 آسمان است یا آسمان دنیا(پایینی) یا همین جو.بلکه باید با توجه به متن آیه به این موضوع پی برد که منظور کدام معنی است.در این آیه که از آسمان مانند سقفی اشاره میکند منظور جو است فضایی که از سطح زمین تا آخرین لایه جو ادامه دارد.
فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَأَوْحَى فِي كُلِّ سَمَاء أَمْرَهَا وَزَيَّنَّا السَّمَاء الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظًا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ ﴿۱۲﴾
پس آنها را [به صورت] هفت آسمان در دو هنگام مقرر داشت و در هر آسمانى كار [مربوط به] آن را وحى فرمود و آسمان [اين] دنيا را به چراغها آذين كرديم و [آن را نيك] نگاه داشتيم اين است اندازه‏گيرى آن نيرومند دانا (۱۲فصلت)

در اینجا در مورد اینکه ستارگان زینت آسمان دنیا(پایینترین آسمان در میان آسمان های 7 گانه_دنیا در عربی به معنای پایین است) هستند صحبت شده .البته شاید به این موضوع گیر داده باشید که ستارگان که تزیینی نیستند؟؟ باید گفت این فقط توصیفی از ستارگان است نه بحث در مورد خصوصیات آنان.مثلا لوستر سقف خانه را می گوییم تزیینی ست و سقف را زینت داده اما این به معنی این نیست که ما ایجاد روشنایی و میزان استفاده برق و .. در مورد این لوستر را ندیده بگیریم.بلکه فقط به توصیفی از زیبا کردن سقف توسط لوستر بسنده کرده ایم.
سوره حجر آیه 19
وَالأَرْضَ مَدَدْنَاهَا وَأَلْقَيْنَا فِيهَا رَوَاسِيَ وَأَنبَتْنَا فِيهَا مِن كُلِّ شَيْءٍ مَّوْزُونٍ ﴿۱۹﴾
و زمين را گسترانيديم و در آن كوههاى استوار افكنديم و از هر چيز سنجيده‏اى در آن رويانيديم (۱۹)

حال شما از کجا به این نکته رسیدید که این میخ ها از طرف آسمان به زمین زده شده اند بر میگردد به استنباطتان از آیه قبلی که بر حسب آن زمین را مسطح پنداشته بودید در حالی که آن استنباط درست نبود.
اما در مورد میخ اسا بودن کوه ها:
مثالی در جهت روشن شدن موضوع: وقتی پوست شما خراش بر میدارد آن را بخیه می زنند و به هم می چسبانند این بخیه مانعی برای فعل و انفعالات زیر پوستی محسوب نمی شود و همچنین مانع زخمی شدن دیگر بار پوست نمی شود فقط از گسستگی کامل پوست از بدن جلوگیری می کند. کوه ها نیز این گونه حالتی برای زمین دارند و صفحه های زمین را در کنار هم نگاه می دارند اما مانع فعل و انفعالات درونی زمین نمی شوند در ضمن مانع از حرکات صفحات زمین در جای دیگر نمی شوند فقط مانع از گسستکی کامل و کنده شدن صفحات روی زمین می شوند پس مانند میخ عمل میکنند.باید گفت میخها فقط وظیفه اتصال چیزی به نگاهدارنده ی خود را ندارند!! بلکه وضیفه اتصال قطعات مختلف را به هم و سر پا نگه داشتن شی مورد نظر را نیز بر عهده دارند.لیکن شما برای نیل به مقصود خود یک طرفه به قاضی رفته اید و استنباط کرده اید منظور از میخ این است که زمین را به آسمان دوخته اند!!!! ولی من می گویم منظور اتصال صفحات زمین(همانگونه که توضیح داده شد) به هم است نه به آسمان!!!
اما در مورد حالت لنگر اسای کوه ها:
همانطور که میدانید لنگر جلوی تاب خوردن و حرکت نا متعادل را میگیرد. باید توجه داشت که شکل زمین کاملا کروی نیست و شبیه به سیب است.حال اگر این سیب حرکت وضعی و انتقالی انجام دهد تاب می خورد و حالتی نا متعادل پیدا می کند اما وجود کوه ها مانع از این تاب خوردن و حرکت نا متعادل زمین در چرخش خود می شود.
سوره بقره آیه 22
الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الأَرْضَ فِرَاشًا وَالسَّمَاء بِنَاء وَأَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَّكُمْ فَلاَ تَجْعَلُواْ لِلّهِ أَندَادًا وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿۲۲﴾
همان [خدايى] كه زمين را براى شما فرشى [گسترده] و آسمان را بنايى [افراشته] قرار داد و از آسمان آبى فرود آورد و بدان از ميوه‏ها رزقى براى شما بيرون آورد پس براى خدا همتايانى قرار ندهيد در حالى كه خود مى‏دانيد (۲۲)

مشکل اساسی این است که شما فرش را می خواهید تعبیر کنید به غیر کروی بودن زمین در حالی که در این آیه بحث کروی بودن یا نبودن نیست ولی شما اصرار دارید بحث را به آنجا بکشانید!!فرش یعنی بستر استراحت و آرامش نه کروی بودن یا نبودن زمین!!بخشی از تفسیر نمونه:
همان خدائى كه زمين را بستر استراحت شما قرار داد (الذى جعل لكم الارض فراشا). اين مركب راهوارى كه شما را بر پشت خود سوار كرده و با سرعت سرسام آورى در اين فضا به حركات مختلف خود ادامه مى دهد، بى آنكه كمترين لرزشى بر وجود شما وارد كند، يكى از نعمتهاى بزرگ او است . نيروى جاذبه اش كه به شما اجازه حركت و استراحت و ساختن خانه و لانه و تهيه باغها و زراعتها و انواع وسائل زندگى مى دهد، نعمت ديگرى است ، هيچ فكر كرده ايد كه اگر جاذبه زمين نبود در يك چشم بر هم زدن همه ما و همه خانه هاى وسائل زندگيمان بر اثر حركت دورانى زمين به فضا پرتاب و در فضا سرگردان مى شد؟! تعبير به ((فراش )) (بستر استراحت ) چه تعبير زيبائى است ، فراش ، نه تنها مفهوم آرامش و آسودگى خاطر و استراحت را در بر دارد بلكه گرم و نرم بودن و در حد اعتدال قرار داشتن نيز در مفهوم آن افتاده است . جالب اينكه : چهارمين پيشواى شيعيان جهان امام سجاد على بن الحسين در بيان شيوايش اين حقيقت را در تفسير همين آيه تشريح فرموده است . ، و لم يجعلها شديدة الحمى و الحرارة فتحرقكم و لا شديدة البرد فتجمدكم ، و لا شديدة طيب الريح فتصدع هاماتكم ، و لا شديدة النتن فتعطبكم ، و لا شديدة اللين كالماء فتغرقكم و لا شديدة الصلابه فتمتنع عليكم فى دوركم و ابنيتكم و قبور موتاكم ...: فلذلك جعل الارض فراشا لكم ! ((خداوند زمين را مناسب طبع شما قرار داد و موافق جسم شما، آن را گرم و سوزان نساخت تا از حرارتش بسوزيد، و زياد سرد نيافريد تا منجمد شويد، آن را آنقدر معطر و زننده قرار نداد تا بوى تند آن به مغز شما آسيب رساند و آن را بدبو نيافريد تا مايه هلاكت شما گردد، آن را همچون آب قرار نداد كه در آن غرق شويد و نيز چنان سفت و محكم نيافريد تا بتوانيد در آن خانه و مسكن بسازيد و مردگان را (كه وجودشان در سطح زمين مايه هزارگونه ناراحتى است ) در آن دفن كنيد، آرى خداوند اين گونه زمين را بستر استراحت شما قرار داد))
پس معنی فرش آن چیزی نیست که شما فکر میکنید.آیا اگر الان من بگویم شما از معنی لغوی آن (گسترش) استنباط کرده اید که زمین کروی نیست و این استنباط جالبی ست ولی ربطی ندارد به طور مثال اگر من بگویم باید سواد اموزی را آگسترش داد آیا به این معنی است که آنرا باید به شکلی افقی یا کروی گسترش بدهیم!!! در حالی که اصلا ربطی ندارد!شما از معنی این کلمه برداشت اشتباه داشته اید.
از آنجا که در مورد تمامی آیاتی که شما ذکر کرده اید به تفصیل سخن گفته ام
ا- گستردن فرش زمین
2- فروفرستادن و کوباندن میخ کوه ار آسمان برای میخکوب کردن لوح زمین
3- خورشیدی که در چشمه گل آلود غروب میکند
4- ستارگانی که چراغهایی برای زینت سقف آسمان اول هستند
5- سقف گونه بودن آسمان و برافراشته بودن اسن سقف به ستونهای نامرئی.
6- تیرهای آتشین بودن شهابسنگها برای جلوگیری از استراق سمع صدای ملکوتیان توسط شیاطین
7- سوره فصلت و خلق شدن زمین و کوه ها و غذاهایش در چهار روز و خلق شدن هفت آسمان در دو روز
و اینها در کامنتهای قبلی من در صفحات پیشین دیدگاههای همین کتاب موجود است دیگر نیازی به ادامه بحث نمی دانم. بنابر این من را ببخشید که مثالها و استدلالهای شما را بیش از این تشریح نمی کنم و قضاوت را برعهده کسانی میگذارم که خود بحث را تا به اینجا دنبال کرده اند و قادرند در معانی آیات بیندیشند و قضاوت کنند.
سلام به همه دوستان .
راستی دین برای آنست که مردمان چنین بیخرد و نافهم نگردند که زندگی خود را رها کنند و به داستانهای 1400 سال پیش پردازند .دین آنست که امروز ایرانیان بدانند که این سرزمینی که خدا به ایشان داده چگونه آباد گردانند و از آن سود جویند و همگی با هم آسوده زیند و کسانی گرسنه نمانند و دهی ویرانه نماند و زمینی بی بهره نباشد
پیشاپیش عرض میکنم قصدم توهین به شخصی نیست از این گفته بسیار لذت بردم و خواستم تا دوستان هم بی بهره نمانند .
من نظرات همه را میخوانم و ازمباحثه لذت میبرم .:D
بدرود دوستان ;-)
هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُم مَّا فِي الأَرْضِ جَمِيعًا ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاء فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿۲۹﴾
اوست آن كسى كه آنچه در زمين است همه را براى شما آفريد سپس به [آفرينش] آسمان پرداخت و هفت آسمان را استوار كرد و او به هر چيزى داناست (۲۹بقره)

این همان آیه 29 سوره بقره است که دوستان از آن نتیجه گرفته اند که خداوند فرموده اند ابتدا زمین و سپس آسمان ها را خلق کرده است در حالی که اگر توجه کنید در این آیه برای زمین از _ خلق_ استفاده شده ولی برای آسمانها از این فعل استفاده نشده و از _ استوی _ و _ سواهن استفاده کرده که به معنای پرداختن و استوار کردن است و این دو به معنای خلق کردن نمی باشند.

مثال ساده ای که میتوا ن زد این است که آشپزی قرار است چلوکباب درست کند و برنج را خیسانده و آب را روی اجاق گذاشته تا جوش بیاید و تا آن زمان که شرایط برای ریختن برنج در آب و سپس آبکش کردن آن مهیا شود شروع به درست کردن سالاد میکند و سالاد را درست میکند.باید توجه داشت که در هنگام درست شدن سالاد کار پختن برنج ول معطل نمانده بلکه در حال رسیدن به شرایط مطلوب است و بعد از رسیدن به شرایط مطلوب ما کار را تا کشیدن پلو در ظرف ادامه می دهیم.
لطفا به مثال گیر ندهید بلکه به منظور آن توجه کنید.
در این مثال خلقت آسمانها را درست کردن پلو و خلقت زمین را درست کردن سالاد در نظر بگیرید.حال به آیه مورد مناقشه نگاه کنید.در این آیه گفته شده که خدا زمین(سالاد) را خلق کردیم سپس به آسمان (پلو) پرداخته و آن را استوار کرده. اگر دقت کنید در اینجا ذکری از اول و دوم بودن خلق آسمان یا زمین نشده که ما بخواهیم تفسیر کنیم که در قرآن در این مورد تناقض وجود دارد. آیات 27 تا 30 نازعات شاهد بر این امر است که خدا در امر خلقت زمین را پس از آسمان ها خلق کرده.این هم آن آیات:
أَأَنتُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَمِ السَّمَاء بَنَاهَا ﴿۲۷﴾رَفَعَ سَمْكَهَا فَسَوَّاهَا ﴿۲۸﴾وَأَغْطَشَ لَيْلَهَا وَأَخْرَجَ ضُحَاهَا ﴿۲۹﴾وَالْأَرْضَ بَعْدَ ذَلِكَ دَحَاهَا ﴿۳۰﴾
آيا آفرينش شما دشوارتر است‏يا آسمانى كه [او] آن را برپا كرده است (۲۷) سقفش را برافراشت و آن را [به اندازه معين] درست كرد (۲۸)و شبش را تيره و روزش را آشكار گردانيد (۲۹)و پس از آن زمين را با غلتانيدن گسترد (۳۰)

دوستان اگر دقت کنند می بینند در این آیات خداوند به صراحت میگوید آسمان را به پا کرد و در آیه 30 میگوید بعد از آن زمین را گسترانید. که این آیات به روشنی به موضوع اول و دوم بودن آفرینش آسمان و زمین می پردازد در حالی که آیه 29 سوره بقره به موضوع اول و دوم بودن خلقت نمی پردازد.
:-(:-(:-(
عزیزم اولا" انبساط اجرام به معنای خلق شدن و پیدایش اجرام نیست بلکه به معنای دور شدن آنها از هم است!
ثانیاً در این آیه قرآن صراحتا گفته است اول اول اول همه آنچه را در زمین است آفریدم بعد بعد بعد هفت آسمان را استوار کردم!!!!!
این یعنی آن زمان نمیدانستند عمر آسمان ها از عمر زمین بیشتر است!
نمی دانستند زمین اینقدر کوچک است که در فضا نقطه ای است در میان میلیاردها میلیارد جلد کتاب!
مثل این می ماند که من بگویم ابتدا یک نقطه را در بازوی کهکشان راه شیری گذاشتم سپس میلیاردها خورشید و منظومه و کهکشان را شکل دادم!! بدیهی است زمین ناچیز مولود فعل و انفعالات بخش ناچیزی از آسمانهای بیکران است! نه اینکه اول مخلوقات زمین سبز شوند! بعد هفت طبقه آسمان بنا شوند یا به قول دوستی هفت طبقه اتمسفر!! ساخته شود!!
این نشانگر ذهن انسان در 1400 سال پیش بوده که فکر میکرده زمین تافته جدا بافته است!! زمین یک کنار آسمانها یک کنار! و جالب تر اینکه اول آفرینش مخلوقات روی زمین. سپس و سپس بنا شدن هفت آسمان!!!
اینکه همزمان آسمانها در حال انبساط هستند دلیل نمیشود که بگوییم اول اول کار زمین را ساختم بعد آسمانها را منبسط کردم!!!!!!!! چگونه اول زمین بعد آسمان... مگر نه اینکه عمر آسمان فعلی 14 میلیارد سال و عمر زمین 5 میلیارد است!!
۱۳۸۹/۰۸/۲۱ - ۱۵:۰۳

دوست عزیز!
بنده در کلام تا جایی که امکان دارد از مازاد گویی اجتناب می کنم و اصل مطلب را به سادگی بیان میکنم.
در آن آیه ای که به عنوان نمونه آورده اید اگر دقت کنید گفته سپس به کار آسمان ها پرداختیم و گزینه
آفرینش درون پرانتز و توسط مترجم برای سهولت ترجمه گنجانده شده! پس نگفته که زمین یا آسمان را اول یا دوم آفریدیم
بلکه می توان گفت بعد از خلقت زمین به تکمیل آسمانها پرداخت مانند طراحی که ابتدا پس زمینه ای از طرحی می کشد سپس آن را در وقتی دیگر کامل می کند و به عبارتی ریزه کاری هایش را انجام می دهد.
در ضمن این که میگویید گسترش فضا به معنی ایجاد و خلق اجرام جدید نیست آیا به این معنی ست که شما تولد ستارگان و سیارات جدید را نفی می کنید؟؟؟ اگر این گونه باشد پس باید فقط تعداد خاصی ستاره و سیاره در گیتی وجود داشته باشد و کم شوند ولی زیاد نشوند و خود بهتر میدانید در نظام کیهانی ، هم مرگ ستارگان را داریم و هم تولد ستارگان جدید را. پس هنوز هم که هنوز است آسمان ها در حال گسترش می باشد. مشکل این است که شما از این آیه درباره نوبت بوجود آمدن زمین و آسمان به نتیجه رسیده اید در حالی که این آیه اشاره ای به زمان تشکیل اولیه آسمان ها ندارد فقط به خلق آنچه در زمین است و تکمیل آسمان ها صحبت شده.
و اما نکته ی مهم این است که شما می خواهید با این استدلال خود به این نتیجه برسید که قرآن را انسانی در 1400 سال پیش نوشته است و وحی از جانب خداوند نیست چون در آن زمان همه فکر می کردند زمین تافته جدا بافته است و ابتدا بوجود آمده و سپس آسمان ها بوجود آمده اند. به قولی شما مچ آن رندی را که در 1400 سال پیش و بر اساس عقاید آن زمان کتابی را نوشته گرفته اید؟؟!! درست می گویم؟؟؟
ولی شما جواب خود را در کامنت قبلیتان داده اید!! آنجایی که از قرآن آیاتی آورده اید که در آنها به ساخت زمین بعد از آسمان ها اشاره شده است!!!! (آیات 27 تا 30 نازعات)
حال این سوال برای من پیش میاید که آن رندی که 1400 سال پیش به زعم شما قران را بر اساس علم آن زمان بشر نوشت و آن را الهی معرفی کرد چرا در اینجا اشتباهی را مرتکب شد و آفرینش زمین را بعد از آسمان ها اعلام کرد!!!! شما بر اساس علم آن زمان به من پاسخ دهید دوست هوشیار من؟؟
جز این است که خداوند آفرینش زمین را بعد از آسمان ها دانسته ولی تکمیل آسمان ها را به بهترین وجه بعد از خلقت زمین انجام داده و میدهد؟؟
دوست عزیز مشکل اصلی این است که شمادر این آیات تکمیل را با خلقت ابتدایی اشتباه گرفته اید. به همین سادگی!!
اوست آن كسى كه آنچه در زمين است همه را براى شما آفريد سپس به [آفرينش] آسمان پرداخت و هفت آسمان را استوار كرد و او به هر چيزى داناست (۲۹)

چه شما بگویی (( خدا ابتدا همه چیزهای روی زمین را آفرید سپس هفت طبقه آسمان را !!! )) غلط است.
چه بگویی (( خدا ابتدا همه چیزهای روی زمین را آفرید سپس لایه های اتمسفر را !!! )) غلط است! به خدا قسم نزد شما مرغ یک پا دارد!!
از شما و آقای محمدعلی میخواهم معنای دیگری برای آیه 29 سوره بقره بیاورند. چون قول داده بودم بحث قرآنی نکنم. میخواهم این تکرار مکررات را که به قول بعضی دوستان آزارنده است رها کنم. اما بدانید این رسمش نیست که در غیاب، دوباره حرف های همیشگی و استدلالهای غلط تکراری را عنوان کنید. مخاطبان گرامی بحثم را خطاب قرار میدهم که من دیگر به این بحث بر نمی گردم حتی اگر اینان دوباره حرفهایشان را بزنند. چون راحت و بی رو دربایستی بگویم از ادامه دادن این بحث جز ایجاد نا امنی برای سایت حاصلی نمی بینم و عقلم را مانع احساسم میسازم و این گوی و میدان برای شما. لذت ببرید و بحث را هر جور که مایل هستید پیچ و تاب دهید
قرآن هرگز تحریف نشده است
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک