قرآن هرگز تحریف نشده

البته گروهی هستند که وقتی راهی برای فرار خود نمی بینند و احساس می کند نمی توانند دیگران را همراه خود سازند و شگفتیهای آفرینش را بیش از آن می بینند که بتوانند با این طراح بینهایت هوشمند(آفریدگار) در بیفتند. دست از پا درازتر راه دیگری را انتخاب می کنند. البته در روز روشن نمی تواند منکر وجو نور شد چرا که هرانچه که می بینیم نور و نشانه ای است از طرف آفریدگار. و این بحث های خداشناسی هم تنها برای کسانی است که خود را به خواب زده اند وگرنه وجود آفریدگار که امری واضح و بدیهی است. و البته برای خداباوران این بحث های خداشناسی این فایده را خواهد داشت که پی به قدرت و علم آفریدگار برده تا بتوانند حق بندگیش را بخوبی ادا کنند.
راهی بن بست که این عده برای خود انتخاب می کنند به جایی نخواهد رسید: آن راه بن بست این است:

خدایی هست اما نه آن خدایی که ادیان معرفی کرده اند

البته بعضی ها به روش دیگر، همان حرف بالا را می زنند ولی نمیدانند که باید به این سوال پاسخ دهند که چرا خدای شما(خدایی غیر از خدای ادیان) شما را به امان خدا!!! رها کرده است. و چرا خدای شما نسبت به دروغ پیامبران که خود را به دروغ فرستاده آفریدگار خوانده اند بی تفاوت بوده است و البته این خدا خدای ساخته ذهنشان است تا در عین حال که از سوالات بیشماری که در انکار آفریدگار با آن روبرو خواهند شد رها شده و از طرف دیگر روش خاصی را برای زندگی خود نپذیرند!!! و هرانگونه که دوست دارند زندگی کنند و یا هر دلیل دیگری که خودشان تنها می دانند.
اعجازهای قرانی و بحث های خداشناسی را در زیر کتاب علم راهی بسوی آفریدگار بخوانید:
http://ketabnak.com/comment.php?dlid=16925&

چه حرف خنده داری! مگر در زیست شناسی پارتی بازی است!!

تو از باور خداباوران و معتقدان به آفرینش ناگهانی انسان ایراد گرفتی! و بعد هم خواستی باور در عین حال به پیدایش حیات از آب را تناقض نشان دهی!!
من نیز پاسخ آن حرفهایت را گفتم که گویا باز هم مثل همیشه نفهمیدی.

با وجود اینکه آلبرت انشتین بارها خود را بی دین و بی اعتقاد به خدای شخص وار خوانده اما مبلغان و کتابهای دینی او را شخصی مذهبی و خداپرست معرفی می کنند

این یک دروغ است.وی در زمانهای کهن سالی و میان سالی و جوانی و.. نظرات متفاوتی داشته و نظراتش راجع به این مسائل تغییر کرده.من فکر میکنم نظر و خاطرات پروفسور حسابی و خاطراتی که فرزندانش به نقل از وی تعریف میکنند،از کپی پیستهای وبلاگهای اینترنتی مستندتر باشد.
وقتی شما یک سخن الحادی از وی که متعلق به دوران میان سالی یا .. وی است نقل میکنید من میتوانم آن را با یک سخن متضاد آن در کهن سالی اش نقض کنم.نظر افراد تغییر میکند.

جواب محکم از خود قرآن به ایراد گیران!
این برای آن عده است که گمان میکنند کلمه (سقف) در آیات قرآن به معنایی چیزی شبیه نفوذ ناپذیر و سخت مانند سقف خانه است!:
يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَن تَنفُذُوا مِنْ أَقْطَارِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ فَانفُذُوا لَا تَنفُذُونَ إِلَّا بِسُلْطَانٍ (سوره : الرحمن آیه : 33)
آیه فوق را چگونه معنی میکنید؟؟آیه فوق رد ایراد شما بر معنای (سقف) در آیات قرآن است.
خودتان را جای محمد (ص) بگذارید و بنگرید که این سخن که نفوذ در آسمان ها و کرانه های آن را ممکن میداند به چه معنی است؟
این رد نظر شماست چون چیزی مانند سقف خانه که سخت و سنگی است قابل نفوذ نیست.اصولا در قدیم نیز کسی چنین فکر نمیکرده که شما چنین ایراد میگیرید.کمبرند ون آلن خود یک سقف نفوذ ناپذیر برای زمین است.این ویژگی تنها برای زمین وجود دارد و برای هیچ سیاره دیگری در منظومه شمسی نیست و این به علت جرم و چگالی بسیار زمین است.
در لینک زیر نیز موارد مختلف در آیات مختلف نشان داده شده یعنی آیات هم موضوع راجع به علوم مختلف در قرآن جمع آوری شده(در انتهای صفحه موجود است):
لینک
لینکی دیگر

میبینم با سخنانم .. شما را از آشیانه بیرون کشیدم ..

وقتی شما نقد قسمت کوچکی از دین زرتشتی را توهین قلمداد کرده از بابت آن از زرتشتیان غیر موجود در سایت عذرخواهی کردید

این عذرخواهی را نه به خاطر توهینِ ناکرده .. بلکه بدان خاطر انجام دادم .. که با یک جمله .. راه را برایِ توهین هایِ افرادی چون شما .. هموار ساختم

میبینید که تا الان حدود نهصد کامنت گذاشته شده و بحث خیلی قبل تر از حضور شما در مورد سیر تا پیاز صورت گرفته

این بحث هایِ میدانِ تره بار را کنار بگزار و حرفت را بزن!!

یک بار در این مورد من پاسخ شما را دادم.اما گویا بنا بر مصلحت خود را به نشنیدن زدید.

همانطور که شما درمورد مطالبِ من خود را به ناشنیدن گرفته اید

ضمن آنکه نسخه های قدیمی از قرآن وجود دارد که متعلق به زمان ائمه (ع) است.

خوب ست .. هرجا کم میاورید .. به ائمهء خدا آمرزیده ارجاع میدهید!!!

هدایت دو دسته است همانند ضلالت هدایت و ضلالت اولیه توسط خود شخص طی میشود ضلالت و هدایت ثانویه و عمیق تر به دلیل کارهای خود فرد در اثر همان ضلالت و هدایت اولیه است و این به سبب قوانینی است که خداوند قرار داده

آن قوانین را علمی توضیح دهید که چی اند؟!!

الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ

توضیحِ علمی بدهید که چگونه میتوان .. غیب را باور نمود .. فکر کن میخواهی برای یک ناباور توجیه کنی .. سعی کن جوری توضیح دهی که من به عالمِ غیب و ارواح و اشباح .. ایمان بیاورم

وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمین "
وَ أَنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرین "

پس این نشان میدهد .. خدا .. خود نمیخواهد گمراهان را .. هدایت کند .. پس داریم به یک تناقض میرسیم!

خشکی

منظورتان از این کلمه .. دقیقاً کدام کلمهء عربی ست؟!!

- نیروی جاذبه در زمین:
« أَلَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ كِفَاتًا »[17]
«آیا زمین را قرار نداده‌ایم فرا گیرنده»[18]
کلمه‌ "کفات" به معنای در برگرفتن است و اینکه خداوند می‌گوید زمین در برگیرنده است یعنی اشیاء را به سوی خود می‌کشد و نیروی جاذبه دارد.[19](مرسلات 25)
البته در مورد معنی (کفات) اختلاف نظر وجود دارد:بنگرید به:

(کِفات و تکفيت بمعنی: بيرون و بالا آوردن درون و پائين يا درون بردن بالا است).
آيه اظهار می کند که زمين (يعنی سطح آن) پيوسته پائين می رود و درون آن بالا می آيد، يعنی سطح آن عوض می شود.
سطح زمين در واقع چنانکه آيه ميگويد پيوسته پائين و درون ميرود و درون آن به سطح می آيد. به اين ترتيب که مـواد مذاب زمين بيرون از زمين می ريزد و روی زمين جاری می شود يا کوه درست می کند، و همينطور فشار درونی زمين سطح زمين را بلند می کند و کوه درست می کند، و همينطور در جاهائی بخشی از زمين پائين می رود و بخشی ديگر بالا می آيد و کوه درست می شود. و کوهها بر اثر عوامل فرسايش شکسته می شوند و با جريان آب و باد به اطراف منتقل می شود و روی سطح زمين را می پوشـانـد. به ايـن ترتيب با گـذشت زمان سـطح زمين به زير می رود و سطح جديدی روی آنرا می پوشاند. و به اين خاطر است که شهرهائی که چند هزار سال پيش روی سطح زمين بوده اند الآن در زير سطح زمين قرار دارند.

میبینید که مترجم و مفسر و ... هه و همه تلاش و سعی خود را میکنند تا معنی و منظور قرآن را درک کنند و آنچه به مفهومش نزدیک تر است بگویند.سخحن آنها عین حقیقت نیست و قرار نیست وحی منزل! باشد.از هر تفسیر و یا ترجمه ریشه ای باید استفاده کرد تا گامی به سوی فهم آیات خداوند برداریم.این ویژگی قرآن است که خود بیان میدارد این قرآن را به زبان عربی فصیح و روشن فرستادیم تا در آن تفکر کنید.زبانهای دیگر از این ویژگی برخوردار نیستند و این زبان عربی فصیح است که باعث تعقل در آن میشود و از ابتدا سر ترجمه و تفسیر و رساندن منظور آن بین خود اعراب اختلاف وجود داشت چه برسد به ما مسلمانان غیر عرب!
عده ای گمان میکنند بچه گیر آورده اند! و با آوردن تفسیر و ترجمه یک مفسر یا مترجم قصد دارند القا کنند که آن دقیقا منظور آیه است درحالی که اینگونه نیست و آن مفسر یا مترجم نیز فکر کرده و نتیجه تفکرش را برای رسادند و درک منظور آیات قرآن بیان کرده،همیبن! نه اینکه وحبی منزل گفته باشد یا اینکه وی جزو ائمه (ع) باشد!!

علوم طبیعی در قرآن
لینک

چندين گزين گويی از آلبرت انشتین
- من نمی‌توانم خدایی را تصور کنم که مخلوقات خود را پاداش یا کیفر می‌دهد و اهدافش طبق مقاصد ما انسان‌ها شکل گرفته است. چنین خدایی، بطور خلاصه انعکاسی از ضعف و ناتوانی ما انسان‌هاست. من همچنین نمی‌توانم باور کنم که انسان می‌تواند پس از مرگ، ورای جسم مادی‌اش زنده بماند، هر چند که افراد ناتوان بدلیل ترس و جهل چنین افکاری را با خود حمل کنند.
- البته آنچه درباره ی اعتقادات دینی من گفته اند دروغ است. دروغی که به طور سیستماتیک تکرار شده است. من به خدایی اعتقاد ندارم و هرگز منکر این بی اعتقادی ام نمی شوم بلکه آن را آشکارا بیان می کنم.
- نامه روز دهم ژوئن تو را دریافت کردم . من در طول حیاتم با هیچ کشیش یسوعی صحبت نکرده ام، من از این گستاخی متحیرم که اینچنین در باره ی من دروغ می گویند. از نظر کشیش یسوعی من بیخدا هستم ، البته، که هستم و همیشه بوده ام. [در جواب یک شایعه که یک کشیش یسوعی سبب برگشتن انشتین از بیخدایی شده است]
- تحقیقات علمی بر این پایه استوار است که همه اتفاقاتی که می افتند توسط قوانین طبیعت تعیین شده اند و این در مورد کنش های مردم نیز صادق است. به همین دلیل یک محقق علمی به سختی میتواند بپذیرد که رخدادها را میتوان با دعا خواندن تحت تاثیر قرار داد، و مثلا با آرزو کردن و تمنا از یک موجود ماورای طبیعت بتوان به تغییری دست یافت.
- دو چیز بی نهایت است. کهکشان ها و حماقت بشر، که در اوّلی شک دارم.
حالا شما خودتون رو بكشيد كه اينشتاين الله پرست بوده و ...!!!

آلبرت انشتین 1
با وجود اینکه آلبرت انشتین بارها خود را بی دین و بی اعتقاد به خدای شخص وار خوانده اما مبلغان و کتابهای دینی او را شخصی مذهبی و خداپرست معرفی می کنند. خدای شخص وار همان خدای ادیان است. خدایی که نظارت می کند، کیفر و پاداش می دهد، روح را در جسم می دمد و و در کل رفتارها، انگیزه ها و صفت هایی مشابه انسان ها دارد. اما انشتین واژه خدا را برای اشاره به طبیعت و قوانین جاری در آن به کار می برد. حتی داستان هایی جعلی از او نقل می شود که چگونه بیخدایان را با استدلالهایش مغلوب و دیندار کرده است! این موضوع نشان می دهد که مبلغان دینی چگونه از هر وسیله ای برای به کرسی نشاندن معتقدات خود استفاده می کنند. ریشه بسیاری از این سوء تفاهم ها (و سوء استفاده) ها این است که انشتین اصطلاح دین کیهانی یا cosmic religion را بکار می برد. از نوشته ها و گفته های انشتین پیداست که او این کلمه را به معنی ماتریالیسم به همراه نوعی عرفان علمی به کار برده است. کلمه cosmic نیز به معنی" وابسته به گیتى ، دنیایی، کیهانى، مربوط بعالم هستى" است و اشاره به ماتریالیسم دارد. برای اطلاعات بیشتر به فصل اول از کتاب پندار خدا تحت عنوان یک کافر عمیقاً دیندار مراجعه کنید.

آفرینش آدم از آفرینش دیگر موجودات جداست.

چه حرف خنده داری! مگر در زیست شناسی پارتی بازی است!! مگر قوانین ژنتیک و سلول و زیست شناسی دست خدای شماست که یکی را با گل بازی بوجود آورد و در آن فوت کند. بقیه را هم برای دلخوشی آن یکی همنیطور دفعتاً و ابتدا به ساکن از آسمان سوت کند روی زمین!! خدا را شکر راز بقا از شبکه چهار پخش میشود و شعور مردم رسیده که آنهمه موجود زنده در دل دریاها و در اعماق جنگلها برای انسان خلق نشده اند !! و آنها برای خودشان زندگی میکنند نه برای خلیفه خدا!!!... و انسان هم یک موجود زنده است با مغزی سنگین تر و هوشی بالاتر... که برای خودش اختیارات بیشتری در اکوسیستم حیات به دست آورده است...

خدا،خداست. با اثبات خدا بعد تازه میرسیم سر اثبات آنکه آیا دینی فرستاده یا نه. پس مغلطه را رها کن که ما خود در این کار استادیم.

بله این را که همه میدانند شما در مغلطه و شلوغ کردن و قاطی کردن راست و دروغ استادید!! انیشتین از خدای خودش که سخن گفته، حساب خدای خودش را از خدای ادیان نیز جدا نموده است و نیازی نیست شما آنرا با مغلطه مسخره و تابلویی چون (( خدا خداست )) بیایی و خدای کیهانی آلبرت انیشتین را به (( خدای تعدد زوجین و قطع ید و سنگسار و صیغه )) بچسبانی و ربطش دهی!! مثل این می ماند که یکی تعریفش از خدا تعریفی طبیعت گرایانه و دانشمندانه است و دیگری تعریفی کودکانه و خرافاتی دارد آنوقت من بگویم خدا خداست دیگر!! فرق ندارد!! اینجوری بسنجیم خدای آتون مصریها نیز همان خدای انیشتین است!! :))

تکرار مکررات!

:)):)):)) کی به کی میگه! سؤال رامین را جواب دادم تو باز خودت را پابرهنه وارد بحث دیگران کردی !!

زین پس به موارد تمراری پاسخ نمیدهم و ارزنی برای اسپمر ثابت پای بحث ارزش قائل نیستم که بخوام جواب هوچی گری های وی را بدم.

ای اسپم گزار اعظم، تو رو به همون قرآن برای بحث هایی که کسی تو را دعوت نکرده ارزش قائل نشو!! هرکسی باید با هم سطح خودش صحبت کند. شما چرا دائم خودت را در صحبت با من می چپانی وقتی یک کلمه از علوم تجربی سر در نمی آوری و برای بحث متوسل به معنای ابوالقاسم میشوی!!
تو رو خدا جواب هوچی گری ها رو نده!! چون هر وقت جواب دادی فقط خروار ها مطلب از روی سایت های حوزه و وبلاگهای بسیجی ها کپی پیست کردی و فقط چهارتا فحش و ناسزا دادی تا صحبت دیگران را به صفحات عقب برانی... که اگر منطق داشتی و حرفی برای گفتن داشتی اولاً اینقدر کیلویی کپی نمی کردی ثانیاً دائم ناسزا نمیگفتی؛ غیبت و تخریب وجهه دیگران با توسل به فحش و برچسب زنی تنها حکم تلاشهای مذبوخانه ای را دارد که از یک انسان شکست خورده بر می آید!!
کامنت های قبلی من برای دوستان عزیزم موجود است. و نیازی به تفاسیر تو برای فهم مطالب من نیست! که برای من درس عربی میدهی و درس انیشتین میدهی!!!;-):!

به: protester

قرآن گفته جهان مسطح است يا زمين مسطح است؟

دوست عزیز کامنت ارائه شده پیرامون خداشناسی می باشد. بیان شده که جهان مسطح است یعنی چگالی جهان با چگالی بحرانی برابر است و احتمال تصادفی بودن این موضوع : یک تقسیم بر ده به توان یکصد و بیست!!! می باشد. رفرنس ها و سایت های علمی مربوطه نیز ارائه گردید.
لذا تا اینجا صحبت از پذیرش وجود طراح بینهایت هوشمند برای جهان است. توحید موضوع مهم و با ارزشی است اعتقاد و ایمان قلبی به وجود آفریدگار(طراح بینهایت هوشمند) و تفکر پیرامون آن زمینه ساز و روشن کننده مابقی مسیر می باشد.
به موضوع زیر نیز توجه کنید:
اگر مقدار این چگالی جهان تنها به میزان یک تقسیم بر ده بتوان پانزده بیشتر بود جهان قبل از اینکه به این مرحله برسد دچار فروپاشش می گردید:
Another interesting example of a finely-tuned initial condition is the critical density of the universe. In order to evolve in a life-sustaining manner, the universe must have maintained an extremely precise overall density. The precision of density must have been so great that a change of one part in 1015 (i.e. 0.0000000000001%) would have resulted in a collapse, or big crunch, occurring far too early for life to have developed, or there would have been an expansion so rapid that no stars, galaxies or life could have formed.9 This degree of precision would be like a blindfolded man choosing a single lucky penny in a pile large enough to pay off the United States’ national debt
اعجازهای قرانی را در زیر کتاب :
علم راهی بسوی آفریدگار بخوانید
http://ketabnak.com/comment.php?dlid=16925&start=0