رسته‌ها
لبریخته ها
امتیاز دهید
5 / 4.3
با 80 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.3
با 80 رای
به اهتمام مظفر رویایی
اشعار سالهای پس از 1348 که بر اساس همخوانی های شکل و ساختمان گزینش شده اند

«بر لبهای ما ابدیتی خفته است، بزرگتر از فضایی که دربرابر نگاهمان خالی است»

یدالله رویایی ملقب به "رویا" درباره این شعرها میگوید: «این شعرها خواننده های خودش را دارد و بیشتر از آنهاست که مراقبت میکند؛ یعنی دوست دارد فقط با دوستدارانش باشد و با آنها ببالد.» و همچنین در مدخلی که برای خوانندگانش آورده است مینویسد: «.. این شعرها را نگاه شما فرزانه میکند. و الا سهم من از فرزانگی فقط این است که جای جنون را میشناسم. جایی روی زمین و در کاینات، جایی که نه فرارم میدهد و نه فرار میکنم. هراس روزانه هارم نمیکند، میتوانم آنجام نتظر بمانم و نترسم. آنجا استراحت میکنم، و برای رسیدن به شعر، خودم را بیرون شعر پرت نمیکنم. پرت نمیشوم. تنها در برابر تو میلهایی متوقفم میکند: میل تماشای ایمان و تماشای طلب، میل چرای چشم میان مراتع آن سو، وقتی که نگاه ساده ام به تو عمق میدهد، و شعر من (ما) میخواهد تا پاهایش را در اخلاق تازه ای محکم کند.»

رویایی از اشعار را وقتی سرود که غرق در مفاهیم عرفانی بوده است. سال سرودن این اشعار -دهه 1350 و اوج کمی و کیفی آنها سالهای 1353 تا 1357- از نظر برسی تاریخ تحولات فکری شعر معاصر ایران دارای اهمیتی درخور توجه است. عرفان، ابهام و ایهام مشحون در آن - زمینه و بتن تاثرهایش بر روی رویایی و این شعرها- خود منتهی به نوعی ابهام در شعر او شده است، که به دلیل ظرافت و پیچیدگیهای این زمینه، اشعار نیز معبرهای ابهامی خاص - آن هم خاص زبان رویایی - عبور کرده است. لبریخته ها تاملات شاعرانه ای است که از ذهنیتهای استحکام یافته سرریز شده اند.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
95
آپلود شده توسط:
hamid
hamid
1387/08/03

کتاب‌های مرتبط

پاییز تنهایی
پاییز تنهایی
5 امتیاز
از 2 رای
جنون نوشتن
جنون نوشتن
4.4 امتیاز
از 31 رای
آواز پرنده ی بی سر
آواز پرنده ی بی سر
4.3 امتیاز
از 14 رای
چاکرای صوفیان
چاکرای صوفیان
5 امتیاز
از 3 رای
بید و باد
بید و باد
4 امتیاز
از 5 رای
نان و پنیر
نان و پنیر
4.3 امتیاز
از 9 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی لبریخته ها

تعداد دیدگاه‌ها:
15
شعر های ایشو زیباست و من بسیار دنبال این کتاب بودم حالا که کتاب رو اینجا میبینم بسیار خوشحالم
مادر صدایم میکند برای سبزی پلو ماهی
نمیداند شعر غذای من است
کتاب بشقابش
سیر نمیشوم
من که نه ازشعرای ایشون و نه از شعرای آقای احمد رضا احمدی هیچ چی دستگیرم نمیشه. حتی اون زیبایی که باید توی (شعر برای شعر) هم باشه تو این شعرا نمیبینم.
خدا کنه منم باسواد بشم!!!
تو ای زمونه نعمته.زلال و شفاف و تمیزه آدم خودشو میتونه ببینه
متشكرم براي كتاب شعر ،شعرهاي جناب رويايي زيباست و از اونجايي كه هيچ حوصله اي براي ادامه زندگي ندارم شعر ميخونم تا زمان برايم راحت تر بگذرد باز هم ممنون
لبریخته ها
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک