رسته‌ها
نیای مشترک ما با شامپانزه ها
امتیاز دهید
5 / 3.9
با 224 رای
امتیاز دهید
5 / 3.9
با 224 رای
ریچارد داوکینز می‌گوید با استفاده از شواهد مولکولی و ژنتیکی می دانیم نیای مشترک ما و شامپانزه ها چیزی در حدود پنج تا هفت میلیون سال پیش در آفریقا زندگی می‌کرده است. یعنی حدود نیم میلیون نسل پیش، که از نظر فرگشتی زمان زیادی به شمار نمی‌رود… فرض کنید شما در ساحل اقیانوس هند در جنوب سومالی رو به سمت شمال بایستید و با دست چپ، دست راست مادرتان را بگیرید. به همین شکل مادرتان هم دست مادرش یعنی دست مادربزرگ شما را بگیرد؛ مادربزرگ شما هم دست مادرش را بگیرد و این زنجیره همینطور به سمت غرب امتداد یابد؛ این زنجیره راهش را از کرانهٔ اقیانوس هند به سوی بوته ‌زارهای نواحی مرزی کنیا ادامه می‌دهد. فکر می‌کنید چه قدر باید به راهمان ادامه دهیم تا به جد مشترکمان با شامپانزه ها برسیم؟ این مسیر به طرز شگفت آوری کوتاه است. اگر برای هر شخص یک متر جا در نظر بگیریم، ما در کمتر از پانصد کیلومتری ساحل به جدّ مشترکمان با شامپانزه‌ها می‌رسیم.
هیچ رده بندی طبیعی وجود ندارد که شامپانزه‌ها، گوریل‌ها و اورانگوتان‌ها را شامل شود ولی انسان‌ها را مستثنی سازد. نیای مشترک ما انسانها با شامپانزه‌ها و گوریل‌ها بسیار نزدیکتر [متأخرتر] از نیای مشترک آنها با ایپ‌های آسیایی - اورانگوتان و گیبون - است.
اشکال کار در آنجاست که ما به اشتباه گونه ها را به صورت ناپیوسته و منفصل تقسیم‌بندی می‌کنیم. از دیدگاه فرگشتی در حیات، «میانی»‌ها وجود دارند ولی ما معمولاً برای سهولت در نام‌گذاری علمی گونه‌های زنده می‌گوییم که این گونه‌های میانی منقرض شده‌اند؛ گفتم معمولاً، ولی همیشه اینطور نیست.
پروفسور ریچارد داوکینز، دانشمندی زیست شناس است که آثار بسیاری در زمینه ((فرگشت یا همان تکامل زیستی)) ارائه کرده است.
در این نوشتار قصد داریم معنای بعضی مفاهیم زیست شناسی فرگشتی را بیشتر بشکافیم. برای مثال توضیح دهیم،
شواهد مولکولی یعنی چه؟
نیای مشترک یعنی چه؟
گونه های میانی (انتقالی یا transitional) یعنی چه؟
ایپ ها (ape) چه حیواناتی هستند؟
در این اثر با استفاده از عکس ها، توضیحات و نمودارهای زیست شناسی، ((مفهوم کلی تکامل و به ویژه شواهد تکامل انسان)) را به زبان ساده بررسی کرده‌ایم.
در این کتاب با کاربرد نظریه تکامل در زیست‌شناسی مدرن بیش از پیش آشنا می شوید و پی می برید همانطور که انیشتین پدر فیزیک مدرن است؛ داروین پدر زیست شناسی مدرن است. زیرا اگر زیست‌شناسی مدرن را همچون درخت بدانید تنه این درخت نظریه تکامل است و اگر سابق بر این تکامل بیشتر بر شواهد فسیلی تکیه داشته است امروزه بیشتر بر شواهد ژنتیکی و مولکولی تکیه دارد. در واقع به زبان ساده اساس زیست‌شناسی مدرن، نظریه تکامل و اساس نظریه تکامل، ژنتیک است. شما را به خواندن این کتاب دعوت میکنم.
//
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
22
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
Hoshyar
Hoshyar
1389/07/10

کتاب‌های مرتبط

باکتری شناسی عملی
باکتری شناسی عملی
0 امتیاز
از 0 رای
Handbook of Plant and Crop Physiology
Handbook of Plant and Crop Physiology
0 امتیاز
از 0 رای
اهلی سازی گیاهان
اهلی سازی گیاهان
3.5 امتیاز
از 2 رای
گردن زرافه
گردن زرافه
3.7 امتیاز
از 19 رای
the 100  Most Influential Scientists
the 100 Most Influential Scientists
5 امتیاز
از 6 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی نیای مشترک ما با شامپانزه ها

تعداد دیدگاه‌ها:
1744
اما میدانم که مسایل علمی همه قابل اثبات هستند ولی مسائل فلسفی و متافیزیک فقط بحث های بدون اثبات هستند و اعتقادی هستند

اين تنها ديدگاه و نظر شماست نه يك اصل پذيرفته شده(!)(!).به عقيده بسياري از دانشمندان ماده و متافيزيك ارتباط تنگاتنگي دارند و به عقيده خيلي ديگر بي ارتباط به هم نيستند.(!)(!)
نظرات شما نشان دهنده نداشتن درك اصولي از مسايل علمي و فلسفي است.چطور نميفهميد!!؟نظريه بيگ بنگ ناظر به ارتباط بين متافيزيك و عالم ماده است.چطور همه اينها را اتفاقي ميدانيد!!؟؟:O:-(يعني ميشود انفجاري مانند بيگ بنگ بدون هيچ محركه اوليه اي بي خود و بيجهت به وجود بيايد!!!؟؟اگر شما قدرت فهم حقيقت و ديدن نشانه هاي بيشمار خدا را نداريد،سعي بر القاي نظرات نادانانه خود نكنيد!
نظري بيگ بنگ ميگويد كه در ابتدا هيچ چيز حتي مكان وجود نداشت كه اين انفجار در آن رخ بدهد بلكه مكان و زمان و ساير اجرام همزمان با انفجارف پديد آمدند و مكان و اجرام گسترش پيدا كردند.نظريه بيگ بنگ يك نظريه پذيرفته شده از سوي دانشمندان و اثبات شده است كه حاصل سالها تحقيق دانشمندان بزرگي است و بسيار پيچيده تر از آن است كه شما بخواهيد راجع به آن نظر دهيد.(نظريه نسبيت انيشتين و مسايل مختلفي چون سياه چاله ها كه به نيستي و نابودي محض تعبير ميشوند و .... همه جزئي از نظريه بزرگ و سترگ بيگ بنگ است)
نظر دادن راجع به موضوعاتي كه دانشمندان زيادي را در ابهام و سوال فرو برده و برايشان سوالات متعددي به وجود اورده،كار هر كسي نيست.بهتر است نظريه بيگ بنگ را رها كنيد و راجع به موضوعاتي كه در انها تخصص داريد،نظر بدهيد.:!:!
سلام
دوستان من به کمک جدی نیاز دارم. خیلی برای من عجیبه .......... بعضی وقتها فکر میکنم که نکنه احمق باشم.
آخه من نمی تونم باور کنم چطور یه عده فکر می کنند که : لاک پشت و فیل و نهنگ و مورچه و زرافه و ... همه از یک تک سلولی و بدن خالقی عالم بوجود آمده باشند.
حیوانات حتی اگر در نتیجه تکامل به هم تبدیل شده باشند این تبدیل و تکامل و جهش باید هدفمند و طبق یک طراحی هوشمندانه باشه ؛ این موضوع خیلی ساده و بدیهی است. شاید مخ من عیب داره.....
به اعتقاد دوستمون 14 میلیارد سال پیش یه انفجار شد بعد بشر در گذر زمان 14 میلیارد سالی بوجود آمد کاشکی دوستمون تعداد اتفاقاتی رو که توی جملاتش به کار برده بود می شمورد! کاشکی ما هم می شد تو کشورمون یه انفجار اتفاق بیفته و اتفاقی یه بنز ساخته بشه؟ تو چاپخونه هامون یه انفجار بشه بعد یه کتاب علمی سطح بالا بوجود بیاد و باهاش جایزه نوبل ببریم.....
اتفاق شانس محیط جهش کور و ..................... اینها نمی تونه یه سلول رو بوجود بیاره (یه سلول شبیه یک کارخانه پیشرفته است). چه برسه به یک باکتری مثل باکتری تاژک که همچون یک ماشین میکروسکوپی پیشرفته است
دوستان اطلاعات در ماده و انرژی ذخیره می شود ، اطلاعات توسط ماده و انرژی منتقل می شود اما اطلاعات نمی تواند توسط ماده و انرژی بوجود بیاید. پس این اطلاعات وسیع موجود در DNA چگونه بوجود آمده اند؟ این اطلاعات که به صورت رمزهای جهار حرفیA, C , T , G در مولکول دی ان ای درون هر سلول وجود دارند؟ که یک بشود انسان یکی بشود خرچنگ؟
دوستان آیا ماده بدون یک طراح هوشمند(خدا) می تواند تبدیل به بشری هوشمند بشود؟!
جهت ساخت هر چیزی نیاز به اطلاعات می باشد و نقشه ساخت مربوط به هر جانداری درون این dna وجود دارد.
بدیهی است که نقشه ساخت بنز با پیکان یه شباهتهایی با هم داشته باشند. هر دوتا: 4 تا چرخ و 4 تا درو یه شیشه جلو و ....دارند اما این شباهتها کاملا طبیعی است. چون هر دو یه ماشین هستند. اما پیکان کجا و بنز کجا (البته از محصولات داخلی باید حمایت کرد;-);-)) شامپانزه کجا و انسان کجا؟
دوستان آفرینش در جایی دیگر (بهشت) و بعد آمدن به زمین چیز عجیبی نیست. اینجا شما تنها با تبدیل ماده به انرژی و انتقال انرژی و تبدیل دوباره انرژی به ماده توسط یک خالق بینهایت هوشمند روبرو هستید. اما در دیدگاه ماتریالیستی با ایجاد اتفاقی یک تک سلولی و اتفاقی و اتفاقی و ......... تبدیل شدن یک تک سلولی به یک انسان هوشمند در گذر زمان بسیار طولانی بدون یک طراح هوشمند رو برو هستید
(هر چند میگند گذر زمان خیلی از مشکلات رو حل می کنه اما واقعا ما اگر از هوش خود استفاده نکنیم هیچ وقت پیکان، سمند نمی شه حتی اگر میلیاردها سال هم که بگذره ......... مگر با استفاده از هوشی رو که خداوند به ما داده است. و می دونم که شما هم می دونید که میلیارها سال هم که بگذره بدون جهشی هدفند و توسط خالق بینهایت عالم(شاید از طریق امواج کیهانی که به سمت زمین میفرسته) هیچ جهشی باعث ایحاد گونه ای جدید نخواهد شد.
هیچ وقت به کسی نکید که زنبور عسل خالقی نداره که زنبور عسل بیشتر از ما خالقشو میشناسه و ممکنه این حرف به گوشش برسه و به ما بخنده بگه آره عزیزم تو عسلتو بخور
موفق باشید
به اعتقاد من در 14 میلیارد سال پیش بر اثر حادثه بیگ بنگ جهان بوجود آمد، دانشمندان بدنبال پاسخ علمی برای علت این حادثه بدون مراجعه به متافیزیک هستند. بدنبال بیگ بنگ ستارگان ، سیارات و کهکشانها بوجود آمدند. و بطور کاملا اتفاقی بدلیل شرایط مساعد جوی اولین شکل حیات بر روی کره زمین در اقیانوسها بوجود آمد و بدنیال آن و بر اثر شرایط مساعد حیات بسرعت رو به رشد و گسترش گذاشت و حیوانات و جانداران دیگر بوجود آمدند. این روند میلیونها سال طول کشید و بطور کاملا تصادفی و جهشهای ژنتیکی نیاکان انسان هوشمند پا به این دنیای خاکی گذاشتند و پس از هزاران سال توانستند تمدن و شهرنشینی را بنیان گذارند. طبیعی است که انسان کنجکاو بدنبال پاسخ سوالات خود در مورد چرائی و چگونگی خلقت دست بدامان متافیزیک و دنیای خیالی خود شد تا خود را قانع کند و در زمان خطرات پناهگاهی برای نیایش داشته باشد
من از علم فیزیک و شیمی چیزی نمیدانم جز اطلاعات عمومی که اغلب مردم دارند. تحصیلات من علوم اجتماعی و فلسفه است اما میدانم که مسایل علمی همه قابل اثبات هستند ولی مسائل فلسفی و متافیزیک فقط بحث های بدون اثبات هستند و اعتقادی هستند
ضمن تشکر از روشنگریهای دوستمان چارلز "Darwin" و نظریات علمی ایشان در قرن گذشته میلادی از حضور دوباره شان خوشحالیم
آقای ساواروشکا قبلا گفتند که
<< دوستان عزیز مذهبی برای بررسی دیدگاههای مذاهب مختلف ابراهیمی بویژه اسلام در مورد خلقت انسان، میتوانند به دیدگاههای گذشته ذیل کتاب "تکامل و ژنتیک" مراجعه فرمایند. در اینجا طبق قولی که به دوست عزیز خود "هوشیار" داده ام فقط دفاع از دیدگاه علمی آن مورد نظر اینجانب بوده وهر نوع بحث فلسفی و متافیزیکی را به دیدگاههای مفصل ذیل کتاب تکامل و ژنتیک ارجاع میدهم>>
من تا به حال چند سوال علمی کرده ام که تا کنون جوابی نگرفته ام اگر میشه ان سوالات را نیز جواب دهید.
به اعتقاد من چوب جادویی در کار نیست. طبیعت کار خودش را میکند و کاری به نظریات و تئوریهای مختلف انسانها ندارد. اگر ما آنچه که بدیهی و قابل اثبات علمی است نتوانیم بپذیریم چگونه میتوانیم به نادیده ها اعتقاد داشته باشیم و آنها را مقدس بدانیم. خلقت قبل از آنکه ریشه در متافیزیک و دنیای نادیده داشته باشد باید در همین دنیای مادی و تجربی بدنبال شواهد عینی آن بود. القاءهای مذهبی فقط انحرافی از مسیر واقعی زندگی و ایجاد اعتقادات بی پایه است
درضمن دیدگاه گذشته به خاطر کلیک اشتباهی {افزودن پیام} به جای {کنترل طول پیام} ناتمام ماند که درستش کردم
:D
ضمن تشکر از دوست بسیار گرامی جناب چارلز "داروین"، مایلم اضافه کنم دوستان عزیز مذهبی برای بررسی دیدگاههای مذاهب مختلف ابراهیمی بویژه اسلام در مورد خلقت انسان، میتوانند به دیدگاههای گذشته ذیل کتاب "تکامل و ژنتیک" مراجعه فرمایند. در اینجا طبق قولی که به دوست عزیز خود "هوشیار" داده ام فقط دفاع از دیدگاه علمی آن مورد نظر اینجانب بوده وهر نوع بحث فلسفی و متافیزیکی را به دیدگاههای مفصل ذیل کتاب تکامل و ژنتیک ارجاع میدهم
دوست گرامي: طبق فرموده‌ي شما" تمام پیچیدگی ها از راه تغییر‌های جزئی، پی‌ در پی‌ و فراوان در هستی بوجود آمده اند و نه به اشارۀ چوب جادویی بصورت یکدفعه!" ؛ اما ظاهراً در مورد مغز نظريه با چوب جادو كامل ميشه.

دوست عزیز شما به دخالت چوب جادویی اعتقاد دارید و باور به چوب جادویی را بدون نیاز به مدارک و اسناد علمی می پذیرید؛ آنوقت توقع دارید ایجاد پیچیدگی ها را از روی نمونه های ساده تر بر اثر گذر زمان که یک قاعده پیش پا افتادۀ عقلی است و مستندات علمی هم دارد نپذیریم!
موندن نظريه داروين در مورد انسان، در ايران از رسوبات اون دوره شايد باشه. از اون جايي كه من اطلاع دارم در حال حاضر نقدهايي جدي به نظريه‌ي تكامل در مورد انسان وجود داره كه شايد بايد منتظر پيشرفت در علوم آزمايشگاهي و يافته‌هاي باستان‌شناسي باشيم.

نظریه داروین در مورد همه جانداران اعم از باکتری و گیاه و جانور است نه فقط در مورد انسان. چون در طبیعت ما پارتی بازی و تبعیض و استثنا برای قوانین علمی نداریم. اینکه میفرمایید بر اثر پیشرفت علوم آزمایشگاهی نقدهای جدی بر نظریه تکامل وارد خواهد شد باید بگویم تا جایی که من در اخبار روز هستم پیشرفتهای هر روزه دانشمندان در عرصه های آزمایشگاهی نظیر تحقیقات ژنتیکی نه تنها شالوده نظریه تکامل را بواسطه نقدها شل نمیکند بلکه آنرا مستحکم تر و مستدل تر از پیش میسازد.
و دوم اینکه بهتر است به جای استفاده از نظریه داروین از اصطلاج نظریه تکامل استفاده کنیم چون همانطور که جناب ساواروشکا فرمودند در زمان داروین علم ژنتیک پیشرفت نکرده بود و داروین برای توضیح حقیقتی که دریافته بود گاهی از استدلالهای لامارک استفاده میکرد که آن استدلالها بعدها توسط دانشمندانی چون وایزمن آلمانی بازسنجی و رد شد. اما اصل موضوع که نظریه تکامل تدریجی تمام جانداران در بستر طولانی زمان است و مستندات ژنتیکی و مورفولوژیکی دارد؛ محفوظ و مصون مانده و مطابق علم روز دنیاست.

اکنون روشن است که هم تکامل انسان از نیای مشترک با شامپانزه ها قابل توضیح علمی است و هم تبدیل نشدن شامپانزه های دیگر به انسان، زیرا هر دو پدیده در بستر زمانی و شرایط مکانی خود، تابع قوانین ژنتیکی و جهشهای خاص خود بوده اند و هیچکدام از این پدیده ها خارج از قوانین علمی حاکم بر آنها حادث نشده اند.

بکاربردن کلمه "تکامل" برای تغییرات یا جهشهای ژنتیکی خیلی درست نیست، زیرا "تکامل" یک حرکت جهتدار و روبه بالا را نشان میدهد، در حالیکه هر جهش و تغییرات ژنتیکی لزوما" بمعنای کامل شدن موجودات نیست. بسیاری از انواع موجودات بدلیل تغییرات محیطی و یا جهشهای ژنتیکی نامناسب امکان ادامه حیات را نیافتند و نابود شدند

نظریه داروین در زمانی ارایه شد که هنوز ساختار ژنتیکی سلولهای موجودات زنده شناخته نشده بود و طبیعی است که داروین نظریه خود را بر اساس دانسته ها و یافته های زمان خود ارایه داده است و اشکالات خاص خود را دارد، اما اکنون با شناخت ساختار ملکول DNA و علم ژنتیک خیلی گسترده تر و بازتر میتوان به تکامل انواع موجودات و رسیدن به نیای مشترک انها پرداخت

علم ژنتیک در بدنبال اثبات یا رد خدا و خالق نیست، بلکه علمی است که اصول و قوانین حاکم بر آنرا بر اساس شواهد تجربی توضیح میدهد. حال بر عهده خواننده است که اظهارات و نوشته های کتب مذهبی و اعتقادات دینی خویش در مورد خلقت انسان یا حیوانات را با نتایج علوم مدرن مقایسه کرده و درستی یا نادرستی آنها را محک بزند

8-) از شما برای توضیحات مفیدتان متشکرم.
دوست عزیز " محمدعلی123 " فرموده اند:
چرا انسان ها سالیان سال است که تکامل پیدا نکرده اند؟

بکاربردن کلمه "تکامل" برای تغییرات یا جهشهای ژنتیکی خیلی درست نیست، زیرا "تکامل" یک حرکت جهتدار و روبه بالا را نشان میدهد، در حالیکه هر جهش و تغییرات ژنتیکی لزوما" بمعنای کامل شدن موجودات نیست. بسیاری از انواع موجودات بدلیل تغییرات محیطی و یا جهشهای ژنتیکی نامناسب امکان ادامه حیات را نیافتند و نابود شدند و باید به خاطر داشت تغییرات ژنتیکی یک پدیده روزمره نیست که هر روز انتظار داشته باشیم انسان نسل بعدی دارای قیافه متفاوتی باشد، جدای از جهشهای ناگهانی، تغییرات ژنتیکی حیوانات در طول یک پروسه زمانی بسیار طولانی رخ داده و گاهی میلیونها سال طول کشیده است تا از یک تک سلولی به موجود پرسلولی کنونی برسیم.
ایشان فرموده اند:
به فرض که نظریه تکامل درست باشد. مگر نتیجه آن می شود که آفریدگای وجود ندارد. و معادی و حساب و کتابی نخواهد بود؟!

قبلا" اشاره کردم که محدوده علوم تجربی فقط مسایلی است که قابل اندازه گیری و آزمایش باشد، و در مورد مسایل دیگر از جمله متافیزیک، دینی و ....، بدلیل عدم شواهد تجربی و علمی، علوم تجربی از جمله علم ژنتیک سکوت میکنند. علم ژنتیک در بدنبال اثبات یا رد خدا و خالق نیست، بلکه علمی است که اصول و قوانین حاکم بر آنرا بر اساس شواهد تجربی توضیح میدهد. حال بر عهده خواننده است که اظهارات و نوشته های کتب مذهبی و اعتقادات دینی خویش در مورد خلقت انسان یا حیوانات را با نتایج علوم مدرن مقایسه کرده و درستی یا نادرستی آنها را محک بزند. (پیشنهاد میشود به دیدگاههای ارایه شده در ذیل کتاب "تکامل و ژنتیک" برای بررسی دیدگاههای مذهبی در این زمینه مراجه فرمایید)
دوست عزیز filis اشاره ای به نظر قرآن در باره آفرینش آدم و حوا فرموده اند، ایشان را به دیدگاههای ذیل کتاب "تکامل و ژنتیک" ارجاع میدهم.
دوستان دیگر اشاراتی به نظریه تکامل داروین و علم ژنتیک داشته اند، لازم میدانم که توضیح دهم که نظریه داروین در زمانی ارایه شد که هنوز ساختار ژنتیکی سلولهای موجودات زنده شناخته نشده بود و طبیعی است که داروین نظریه خود را بر اساس دانسته ها و یافته های زمان خود ارایه داده است و اشکالات خاص خود را دارد، اما اکنون با شناخت ساختار ملکول DNA و علم ژنتیک خیلی گسترده تر و بازتر میتوان به تکامل انواع موجودات و رسیدن به نیای مشترک انها پراخت
ادامه...
با عرض پوزش "توجیه" درست است، که به اشتباه "توجیح" نوشته شد.
باعث خوشحالی است که دوستان بطور گسترده و فعال در بحثهای مربوط به ژنتیک و تکامل موجودات زنده شرکت کرده اند. در کنار دیدگاههای ارایه شده مایلم چند سوال را بطور خلاصه پاسخ داده و نکاتی را روشن کنم.
1- دوست عزیز "دارا13" فرموده اند:
دوستان علم توضیح نمی دهد توجیح می کند و دلیلی ندارد اگر نظریه ای علمی یا منطقی بود آن را قطعی یا درست بدانیم

باید اعتراف کنم نحوه بیان جمله بالا کمی ابهام انگیز است، اگر قرار است نظریه ای که علمی و منطقی است درست ندانیم، به مفهوم آن خواهد بود که درست دانستن هر نظریه ای سلیقه ای بوده و حتی نظریه های غیرعلمی و غیر منطقی را نیز میتوان درست نامید! قید "منطقی بودن" بمعنای "عقلانی" بودن قضیه است که با برداشتن آن قید، میتوان به هر نظریه " غیرعقلانی" نیز استناد کرد.
دوم اینکه علم هرگز دست به توجیح نمیزند، "توجیح" یعنی آنکه قبل از اثبات علمی یک موضوع، با پیش فرض درست بودن آن، به جمع آوری و درست کردن شواهد ظاهری برای تایید آن نظریه (بدون توجه به درست یا نادرست بودن آن) اقدام شود. زیرااساس پیش فرض مادرست بودن نظریه است بدون داشتن شواهد قطعی یا منطقی،
در ضمن علم بدنبال توضیح وقایع براساس شواهد تجربی است تا بتواند بر اساس مستندات تجربی به کشف قوانین حاکم بر طبیعت نایل شود. طبیعی است بر اساس این تعریف محدوده علوم تجربی به رویدادها و وقایع "تجربی" بطور عام محدود خواهد شد که قابل آزمایش و اندازه گیری باشند. هر موضوعی خارج از آن نمیتواند در حیطه بررسی علوک تجربی قرار گرفته و علوم تجربی در باره آن سکوت میکند. سکوت علم در مورد موضوعی به معنای درست یا نادرست بودن آن موضوع نیست بلکه به معنای آنست تا شواهد تجربی دال بر تایید یا رد آن نباشد، نمیتواند مورد تایید علم قرار گیرد.
2-موضوع بعدی تعریف قوانین علمی و تفکیک آن از پدیده های خاص است
اگر مسأله تبدل انواع، یک قانون کلی می باشد پس چرا برخی از جانداران به نوع دیگری بدل شدند. و برخی دیگر از همان جانداران در همان سرزمین به حال خود باقی ماندند پس چرا بعضی از میمونها به آدم تبدیل و بعضی به همان حالت باقی ماندند

قبل پاسخ به سوال بالا، اول باید بین دو موضوع تفکیک قایل شویم. اول اینکه قوانین علمی، قوانین کلی حاکم بر پدیده های مادی هستند و تخطی از این قوانین جایز نیست. اما پدیده های خاص روزمره یا تاریخی، قانون نیستند، بلکه وقایعی هستند که در بستر زمان و مکان تحت این قوانین اتفاق افتاده یا حادث میشوند.
مثلا" قانون اول حرکت نیوتون میگوید: اگر برآیند نیروهای وارد بر یک جسم صفر باشد،اگر جسم در حالت سکون باشد، همواره ساکن و اگر در حال حرکت باشد همیشه با همان سرعت ثابت و در خط مستقیم به حرکتش ادامه خواهد داد. این یک قانون فیزیکی است (به درستی یا نادرستی آن کاری نداریم).
اما اگر شما جسمی ساکنی را دیدید، آن جسم ساکن یک "قانون" نیست بلکه پدیده ای است که قانون نیوتن بر آن حاکم است. به همین صورت جسم متحرک نیز یک "قانون" نیست، بلکه پدیده ای است که قانون اول نیوتن بر آن حاکم است
حال اگر کسی از شما سوال کرد که چرا جسم اول ساکن و جسم دوم متحرک است، شما با اتکا بر قانون اول نیوتن میتوانید هم سکون جسم اول و هم حرکت جسم دوم را توضیح دهید.
تکامل و تغییرات ژنتیکی موجودات نیز یک "قانون" نیست بلکه فرایندهایی هستند که تحت قوانین فیزیکی و ژنتیکی قابل توضیح هستند. نکته مهم آنست که وقایعی را که اتفاق می افتد با "قوانین" علوم تجربی تداخل ندهیم و بتوانیم تفاوت "قانون" و "پدیده" را درست درک کنیم.
اکنون روشن است که هم تکامل انسان از نیای مشترک با شامپانزه ها قابل توضیح علمی است و هم تبدیل نشدن شامپانزه های دیگر به انسان، زیرا هر دو پدیده در بستر زمانی و شرایط مکانی خود، تابع قوانین ژنتیکی و جهشهای خاص خود بوده اند و هیچکدام از این پدیده ها خارج از قوانین علمی حاکم بر آنها حادث نشده اند.
ادامه ...
نیای مشترک ما با شامپانزه ها
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک