رسته‌ها
نغمه یخ و آتش - جلد 1
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 313 رای
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 313 رای
✔️ درباره ی کتاب :
نغمه یخ و آتش یک سری کتاب ِ هفت جلدی است، که جورج مارتین از سال 1991 شروع به نوشتن آن کرد و در سال 97 اولین جلد آن را چاپ کرد و تا هم اکنون نوشتن این سری ادامه داشته و تا به حال پنج جلد از آن چاپ شده. به اعتقاد بسیاری از منتقدان این کتاب بهترین سری کتاب فانتزی است، و آن را از ارباب حلقه ها هم در رتبه ی بالاتری قرار میدهند و تا به حال به بیست و نُه زبان ترجمه شده است. موقعیت این کتاب در یک دنیای خیالی حادث شده است که بخش اصلی داستان در یک اقلیم هفت پادشاهی رخ میدهد. این کتاب روایت سوم شخصی دارد، که از نُه زاویه نقل میشود و اغلب راویان آن از خانواده ی استارک هستند که حاکمان اقلیم شمالی هستند که شامل لرد ادارد استارک . جان اسنو - برن استارک - سنسا استارک - آریا استارک - کتلین استارک - تیریون لنیستر و دنریس تارگرین میباشد. سبک این کتاب چیزی میان ارباب حلقه ها و کتاب های تاریخیست. یعنی جادو وجود دارد اما جادوگری در کار نیست. موجودات جادویی غیر انسان و زامبی مانند وجود دارند .

روایت کتاب:
حماسه "نغمه یخ و آتش" شاهکار آقای مارتین یکی از معدود فانتزی هایی است که روابط و مناسبات شخصیت های آن به شدت واقعی به نظر میرسد. شخصیت ها کاملاً ملموس و به طرزی شگفت انگیز واقعی خلق شده اند. یکی از نکاتی که این رمان رو از بقیه هم ردیفانش جدا می کند مطلقاً غیر قابل پیش بینی بودن سرنوشت شخصیت هاست. شما معمولاً در یک داستان انتظار دارید که شخصیت های اصلی حداقل تا پایان ماجرا زنده بمانند اما در این رمان هیچ تضمینی در این مورد وجود ندارد و همین ویژگی به شدت داستان را جذاب می کند. یکی دیگر از مشخصه های اصلی داستان روایت موازی تعداد زیادی شخصیت است. این کار بسیار مشکل را جناب مارتین به بهترین شکل در رمانش به انجام رسانده است. هر فصل از داستان به نام یکی از شخصیت ها بوده و به ماجراهای او اختصاص دارد. در این مجموعه جادو همیشه به صورت نیرویی اسرار آمیز در مرز ماجراها قرار دارد و توضیحی در مورد جزئیات آن داده نمی شود اما همواره وجودش احساس می شود. این مورد به واقعی تر شدن ماجرا کمک بسیار زیادی کرده است.
"نغمه یخ و آتش" در "هفت پادشاهی" وستروس شکل می گیرد. قاره ای پهناور که تاریخ باستانی اش به دوازده هزار سال قبل باز می گردد. سرزمینی که در آن، فصلها می توانند سالها به درازا بیانجامند. ساکنان اولیه این سرزمین که "فرزندان جنگل" نامیده می شدند و "خدایان کهن" آنها هنوز هم در شمال پرستیده می شوند، توسط "مردمان نخستین" که از غرب آمدند، مغلوب گشتند. بعدها، "اندال ها" که خدای هفت چهره شان را از آنسوی دریا با خود آوردند، بخش جنوبی وستروس را فتح کردند، با این وجود به علت استحکامات طبیعی، هرگز موفق به تسخیر شمال نشدند. قلمروهای اندال بعدها توسط "خاندان تاگارین"، به ویژه" ایگان فاتح"، به صورت یکپارچه درآمد. ایگان فاتح قلمروهای جنوبی را با اقتدار فتح کرد و شاه "تورن استارک" که اهل شمال بود ترجیح داد در مقابل او زانو بزند تا اینکه خطر نابودی در مقابل اژدهایان ایگان را بپذیرد. "دُرن" ، آخرین پادشاهی آزاد، یک قرن بعد به واسطه ازدواجی بین خاندانهای حاکم، به وستروس یکپارچه پیوست. 283 سال بعد از فتح ایگان، تاگارین ها در جنگی داخلی، تخت پادشاهی را از دست دادند و شاه "رابرت برتیون" با حمایت و پشتیبانی دوستش لرد ادارد استارک و جان ارن، "تخت آهنین" را تصاحب کرد. پانزده سال از سلطنت رابرت گذشته است که رمان آغاز می شود.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
759
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
قاصدك
قاصدك
1389/06/21

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی نغمه یخ و آتش - جلد 1

تعداد دیدگاه‌ها:
83
تا یه ماه دیگه ترجمه جلد دومش شروع میشه
جلد 5ش هم چند ماه دیگه نوشته میشه (فکر کنم، زیاد مطمئن نیستم)
چجورياس!!! اين كتاب جلد دوم نداره يا اگه داره لينكش رو بذارين خواهشن:D
آره قراره سریالش رو بسازن
شبکه HBO هم میخواد بسازدش
خوبیش به همینه
همه چیز رو این شبکه نشون میده و هیچ سانسوری نداره :D
باخیال راحت میشه سریالش رو دید!
راستش بدون اغراق و از صمیم قلب میگم سایت شما بهترین سایت کتاب هست و من از زحمات شما سپاسگذارم امیدوارم موفق باشیدکتا
اینجور که معلومه سریالی دارن می سازن ازش ... که احتمالا برنامه مال سال 2011 هست ... این لینک imdb :
http://www.imdb.com/title/tt0944947/
لیست بازیگراش به همراه نقشی که دارن تو سریال :

اینم عکس خانواده استارک در سریال که گریم شده هستن ... بازیگرا که به ظاهر خوب انتخاب شدن و به نظرم از نظر ظاهری به کاراکتر ها تو داستان می خورن!:
http://www.001.7thgate.ir/image/images/2zm41lwi68djw31p469.jpg
وارنر: خب، به تجربه‌ی تاریخ جزئی از زندگیه.
جرج مارتین: مطمئناً. خب، دیگه نمی‌تونید با خواهرتون ازدواج کنید، اما مطمئناً هنوز کسانی هستند که باهاشون می‌خوابند. (خنده) واکنش من به این نامه‌ها اینه: میلیون‌ها کتاب در دسترسه. ظاهراً شما از س. در فانتزی خوشتون نمیاد، پس 37 نویسنده‌ی دیگه هست که در کتابشون س. ندارند و شما می‌تونید بخونید. لذت ببرید. س. جز مهمی از زندگی انسان‌هاست و برای هر نوع توصیف واقع‌گرایانه ضروریه. مخاطب من چنین کسانی هستند. نقد غم‌انگیزی از اخلاقیات آمریکائیه که س. چیزیه که مردم بیش از هر چیز بهش معترضند. به نظر من غم‌انگیزه، ولی واقعیته. می‌تونم ورود یه تبر به کله‌ی یه آدم رو توصیف کنم و کسی اعتراض نکنه، ولی اگه دخول ... به ... توصیف کنم فریادها بلند می‌شه.
وارنر: بعضی‌ها می‌گن «اوه، من از فانتزی اکراه دارم چون طرح جلد خیلی بچگانه است» یا یه همچین حرفی. متوجه شدم که طرح جلد چهارم با قبلی‌ها خیلی متفاوته.
جرج مارتین: کل سری رو دوباره جمع‌بندی کردند و جلدهای قدیمی الان طرح ساده‌تر مشابهی دارند. شواهد زیادی حاکی از اینه که سری فانتزی من، مورد پسند کسانیه که از فانتزی خوششون نمیاد. و ناشرین فکر کردند شاید بشه به عده‌ی بیشتری رسید، برای همین این طرح ساده‌تر رو برگزیدند، دقیقاً به خاطر کسایی که می‌گن «خب، من دوست ندارم که دیگران این چیزا رو با عکس اسب و شوالیه و قلعه و اژدها تو دستم ببینند.» بعضی از هوادارهای قدیمی رو دلخور کرده. نامه‌هایی دارم که می‌گن با قبل جور نیست. و بعضی‌ها عاشق طرح‌های قبلی بودند.
وارنر: ولی نتیجه داده. منظورم شماره‌ی یک در فهرست پرفروش‌ترین‌های نیویورک تایمز شدنه.
جرج مارتین: ظاهراً نتیجه می‌ده. حتی انتشار دوباره‌ی چیزی به موفقیت هری پاتر، با طرح جلدی مناسب بزرگسالان.
وارنر: نمی‌دونم چطور ممکنه نسخه‌ی دیگه‌ای از هری پاتر فروش بره. فکر کنم هر کسی در دنیای آزاد یکی داره.
جرج مارتین: نه، می‌خوان به کسایی بفروشن که چیزی جز دن براون به عمرشون نخوندن. (خنده)
وارنر: وقتی داشتید ایده‌ی سری یخ و آتش رو حلاجی می‌کردید، از چه چیزهایی الهام گرفتید؟
جرج مارتین: تا حدی به این بستگی داره که در مورد چه برهه‌ای از زمان صحبت بکنید. اولین ایده‌ها سال 1991 به ذهنم اومد، وقتی عمدتاً در هالیوود کار می‌کردم. اولین فصل خیلی واضح به ذهنم رسید. حدود پنجاه صفحه نوشتم تا اینکه هالیوود دوباره احضارم کرد و باید اونو برای چند سال توی کشو می‌گذاشتم. اون موقع درست نمی‌دونستم که چه چیزی به دست آوردم. چند سال بعد دیدم که به همون تازگی اولشه. بالاخره حدود 150 صفحه و خلاصه‌ای از سیر داستان رو نوشتم. اون موقع یه سه گانه در نظر داشتم، تنها سه کتاب به جای هفت کتابی که حالا در نظر دارم.
وارنر: موقع مطالعه به شخصیت‌های خاصی علاقه پیدا می‌کنید و ناگهان می‌میرند. (خنده‌ی جرج) موهام رو می‌کنم! هیچ کدوم از ویراستارها هیچ وقت از اینکه شخصیتی قراره بمیره ابراز دلخوری نکردند؟
جرج مارتین: نه، همه ظاهراً خوششون میاد.
وارنر: مطالعه‌اش محشره، منو می‌ترسونه.
جرج مارتین: خب، منظور همینه که نباید بی‌تفاوت باشید. اگه شخصیتی در خطره، باید از ورق زدن واهمه داشته باشید.
وارنر: می‌خونم که تیریون شخصیت مورد علاقه‌ی شماست.
جرج مارتین: به معنای در امان بودنش نیست. (خنده) آسون‌ترین شخصیت برای نوشتنه. از رندی اون خوشم میاد، و درجه‌ی مشخصی از رنج و غم به همراه داره که درام خوبی ازش می‌سازه.
وارنر: بیشتر شخصیت‌های شما از گناه به اشکال مختلف مبرا نیستند، که جالبه.
جرج مارتین: می‌خواستم واقعیت انسانی مشخصی رو نشون بدم. من از فانتزی که هر کسی یا قهرمانه یا تبهکار خوشم نمیاد. ترجیح می‌دم با طیف خاکستری نقاشی کنم. به نظرم واقعی‌تره. ما همه همزمان فرشته و دیو هستیم. کارهای خوب می‌کنیم و روز بعد ممکنه کار هولناکی ازمون سر بزنه.
وارنر: من به عمرم خیلی کم فانتزی خوندم، اما بلافاصله مجذوب کتاب‌های شما شدم. فکر کنم یه خرده به خاطر وجود دسیسه‌های سیاسی باشه.
جرج مارتین: من فانتزی می‌خونم، اما رمان تاریخی هم می‌خونم و قصدم این بود که به این کتاب‌ها کمی طعم یه داستان تاریخی خوب رو بدم. در این زمینه احتمالاً آزار دهنده‌ترین و واقع‌گرایانه‌ترین اثر بین فانتزی‌های حماسی باشه.
وارنر: خیلی‌ها هستند که برای پیدا کردن موازات بین وقایع تاریخی و این داستان‌ها خودشون رو می‌کشند.
جرج مارتین: من بدون شک از وقایع مستند تاریخی الهام گرفتم. سعی می‌کنم از ارتباط جز به جز اجتناب کنم. منظورم اینه که شباهت‌های به خصوصی هست. می‌تونید اگان فاتح و ویلیام فاتح رو در نظر بگیرید. شباهت‌های به خصوصی هست، اما تفاوت‌های مهمی هست. ویلیام فاتح اژدهایی نداشته یا با دو خواهرش ازدواج نکرده. (خنده) اونا تفاوت‌های نسبتاً مهمی هستند.
وارنر: ازدواج با دو خواهر نکات جالب توجهی رو برجسته می‌کنه. کسانی به خاطر وجود ارتباط با محارم و صحنه‌های صریح ج.، به اثر شما انگ «کثیف» می‌زنند. آیا با کسانی برخورد داشتید که بگن: «واقعاً اثر شما رو دوست دارم، اما گاهی دیگه س. از حد می‌گذره»؟
جرج مارتین: مطمئناً همچین نامه‌های دارم. زیاد نه، ولی...
کتاب متفاوتی بود و جالب .منتظر جلد دوم کتاب هستم;-)
عالي بود ممنون از زحمات فراوانتان اميدوارم موفق باشيد
نغمه یخ و آتش - جلد 1
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک