رسته‌ها
وضعیت حق تکثیر و مالکیت حقوقی این کتاب مشخص نیست؛ بنابراین امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر در این باره اطلاعاتی دارید، با ما تماس بگیرید. همچنین در صورتی که شما نسبت به این اثر محق هستید، می‌توانید اجازه انتشار تمام یا بخشی از نسخه الکترونیکی آن را به ما بدهید، یا آن را از طریق کتابناک به فروش برسانید.
برای اطلاعات بیشتر صفحه «فروش کتاب الکترونیکی» را در بخش راهنما مطالعه کنید.

داستان های شاهنامه - جلد 1

داستان های شاهنامه - جلد 1
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 84 رای
درباره:
فردوسی
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 84 رای
شاهنامه فردوسی در ردیف سه مجموعه بزرگ آثار ادبی جهان، یعنی ایلیاد هومر، کمدی الهی دانته و مجموعه آثار شکسپیر قرار داشته و چهارمین اثر بزرگ دنیا به شمار می آید. در میان تمامی شاهنامه ها، داستانهای شاهنامه فردوسی موثر تر، با ارزشتر و دلنشین تر است. در این داستانها عناصری همچون پیام، درونمایه و شخصیت آنچنان پر بزرگ و جاودانی است که به زمان و مکان محدود نمی شود و در هر دوره و هر مکان، تازه، نو و گیراست.
با توجه به اهمیت و شاهنامه، نویسنده کتاب (داستانهی شاهنامه) بر آن شده است تا این داستانها را با نثری روان و ساده باز نویسی کند تا برای نوجوانان و جوانان به سهولت قابل دسترسی بوده و رغبت زیادی برای خواندن آن بیابند. البته تمامی این داستانها از برنامه (قصه ظهر جمعه) رادیو ایران پخش شده است. جلد اول این مجموعه در شش فصل تدوین شده است و شامل داستانهای ضحاک و کاوه آهنگر، داستان سیاوش، رستم و افراسیاب، رستم و سهراب و اسفندیار و رستم و برزو می شود.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
shahram_mo
shahram_mo
1389/06/25

کتاب‌های مرتبط

اساطیر ایرانی
اساطیر ایرانی
4.4 امتیاز
از 14 رای
اسطوره های خاورمیانه
اسطوره های خاورمیانه
4.5 امتیاز
از 29 رای
داستان پدماوت
داستان پدماوت
4.5 امتیاز
از 20 رای
اسطوره های خاور دور
اسطوره های خاور دور
4.3 امتیاز
از 262 رای
A Short History of Myth
A Short History of Myth
4 امتیاز
از 1 رای
درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی داستان های شاهنامه - جلد 1

تعداد دیدگاه‌ها:
9
کاش لینکشو یر نمیداشتید تو این وضعیت بی فرهنگی و نا آشنایی کودکان ایرانی از تاریخشون
درود بر شما و سپاس از زحماتي گه مي كشيد
در پاسخ به تی تی جان که پرسید :
یک پرسش برای شروع مباحثه دوستانه:
فردوسی چند بار در شاهنامه از کوروش کبیر نام برده است؟

و در تکمیل گفتار دوست گرامی که گفت:
از کوروش کبیر نام برده نشده، ولی از دارا و دارای دارایان نام برده شده که بنظر بیشتر پژوهشگران، اشاره به دوره ی هخامنشی دارد. از شما خواهشمندم مقالات و سخنرانی های دکتر جنیدی را گوش دهید.

باید بگویم نام های داریوش ، کوروش و اردشیر که در اکثر شاهنشاهان هخامنشی و پی از آن ها (بعدها) در شاهنشاهان ساسانی نیز پدیدار گشته را نباید به عنوان نام اصلی آن شاه به شمار آورد!! چرا که این نام ها تنها لقبی بوده برای نشان دادنِ تیره و نژاد فامیلی که در آن زمان بر روی کار میامده!!
مثلاً خاندان اردشیر که در دوران هخامنشی بر سر کار آمده اند و پس از زوال دوران هخامنشی با تحمل مدت ها سکئت اینبار در خاندان ساسانی به قدرت رسیده و شاهنشاهی از آنِ خود تاسیس کرده اند!!
در اسطوره های واقعی که از زبانِ استادِ سخن ابولقاسم فردوسی آن پاک روان و نیک سرشت آزادمرد پارسی ، از پادشاهان پیشدادی ، هخامنشی و پس از آنها یونانیان و اشکانیان تا دودمان ساسانی به طور کامل سخن به میان آمده! که شاید بتوان گفت در طول تاریخ مکتوب بشری این تنها نمونهء مکتوب از بیوگرافی پادشاهان یک سرزمین به عظمت ایران است که وجود دارد!!
درود بر روانِ پاک آن مردِ بزرگ که با جرات میتوانم بگویم مادر گیتی دیگر همچون فردوسی را نخواهد پروراند!!
در قاموسِ شاهنشاهی دودمان هخامنش که همگی از اهالی پرسیا یا persia سرزمینِ بزرگ پارس بوده اند به تعدادِ انگشتانِ دست میتوان کوروش نام هایی را یافت که حتی برخی از آنها به شاهی هم نرسیده و تاج را بر سر نگزاشته اند!!
از آن میان کوروش نامی از تبار هخامنش بوده که پدرِ کوروشِ دوم هخامنشی موءسس سلسلهء بزرگِ هخامنش است و همهء ما کوروشِ پسر را با نامِ کوروشِ دوم cyrus II میشناسیم.اما این کوروش موسس سلسلهء هخامنشی بوده و کوروش کبیر نام گرفته و پس از آن هم چند کوروش در سلسلهء هخامنش پیدا شده اند که همگی فقط به شاهی در ساتراپ هایی از شاهنشاهی هخامنشی دست یافتند!!
کوروش اول را همه با عنوانِ شاهِ ساتراپیِ انزان با انشان میسناسند که استانهای خوزستان و چهارمحال و لرستان و ایلام امروزی را در بر میگرفته. پس از او کوروش دوم که کوروش کبیر میخوانندش به شاهی رسیده که تمام سرزمین پرسیا را متحد گردانید و با آشتی دادنِ سرزمین بزرگ مدیا media (که تمام مناطق شمالی ایران را دربر میگرفته) با پرسیا یک دولت نیرومند را تشکیل میدهد و با قوای بسیار که از اتحاد ایرانیان به وجود آمده بوده به نبرد با سکاها ، ماساها ، کیری ها ، پهلوی ها ، هندی ها و بابلی ها و عیلامی ها و ... برخاسته و با آشتی دادنِ ملت ها یک امپراطوری بزرگ را که تاریخ بشری تا به آنروز به چشم خود ندیده بود میسازد.
شاید از میان شما تنها عدهء معدودی باشند که بدانند آریاییان پارسی در زیر نام بزرگ هخامنش اولین قومی از انسان ها بودند که در طول تاریخ پر فراز و نشیب بشر اولین امپراطوری را تاسیس کرده و هم آنان اولیب کسانی بودند که از درفش و پرچم برای نشان دادنِ عظمت ایران استفاده کردند.
به نظرم حکیم فردوسی هم این را میدانسته و با نامیدن کوروش با نام اصلی اش یعنی یما (Yama ) قصد داشته کاری کند تا نام آن مرد بزرگ هرگز از قاموس ما ایرانیان فراموش نگردد.به راستی ییما خشتریاه یا همان جم شاه که در متن شاهنامه به عنوان جمشید شاه نامیده شده همان کوروش کبیر هخامنشی ست که با نام اصلی خطاب شده!!
اما این هم درست است که جمشید یا کوروش کبیر همان ذوالقرنین که در کتابهای مردم کلیمی و یسوعی و مسلم معروف شده است!!
میتوانم با آوردن دلایل بسیار تمام این مطالب را ثابت کنم اما این مکان جای مناسب نیست!!
به جای این بازی ها به وب گاه من سری بزنید :-(
از کوروش کبیر نام برده نشده، ولی از دارا و دارای دارایان نام برده شده که بنظر بیشتر پژوهشگران، اشاره به دوره ی هخامنشی دارد. از شما خواهشمندم مقالات و سخنرانی های دکتر جنیدی را گوش دهید.

یک پرسش برای شروع مباحثه دوستانه:
فردوسی چند بار در شاهنامه از کوروش کبیر نام برده است؟8-)
در این خاک زرخیز ایران زمین
نبودند جز مردمی پاک دین
همه دینشان مردی و داد بود
وز آن کشور آزاد و آباد بود
چو مهر و وفا بود خود کیششان
گنه بود آزار کس پیششان
همه بنده ناب یزدان پاک
همه دل پر از مهر این آب و خاک
پدر در پدر آریایی نژاد
ز پشت فریدون نیکو نهاد
بزرگی به مردی و فرهنگ بود
گدایی در این بوم و بر ننگ بود
کجا رفت آن دانش و هوش ما
که شد مهر میهن فراموش ما
که انداخت آتش در این بوستان
کز آن سوخت جان و دل دوستان
چه کردیم کین گونه گشتیم خوار؟
خرد را فکندیم این سان زکار
نبود این چنین کشور و دین ما
کجا رفت آیین دیرین ما؟
به یزدان که این کشور آباد بود
همه جای مردان آزاد بود
در این کشور آزادگی ارز داشت
کشاورز خود خانه و مرز داشت
گرانمایه بود آنکه بودی دبیر
گرامی بد آنکس که بودی دلیر
نه دشمن در این بوم و بر لانه داشت
نه بیگانه جایی در این خانه داشت
از آنروز دشمن بما چیره گشت
که ما را روان و خرد تیره گشت
از آنروز این خانه ویرانه شد
که نان آورش مرد بیگانه شد
چو ناکس به ده کدخدایی کند
کشاورز باید گدایی کند
به یزدان که گر ما خرد داشتیم
کجا این سر انجام بد داشتیم
بسوزد در آتش گرت جان و تن
به از زندگی کردن و زیستن

اگر مایه زندگی بندگی است
دو صد بار مردن به از زندگی است
بیا تا بکوشیم و جنگ آوریم
برون سر از این بار ننگ آوريم

داستان های شاهنامه - جلد 1
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک