دن آرام - جلد 3
نویسنده:
میخائیل شولوخف
مترجم:
منوچهر بیگدلی خمسه
امتیاز دهید
✔️برنده نوبل ادبیات سال 1965
«دن آرام» از آثار جاویدانه ادبیات جهان بشمار میرود که به شیوه رئالیزم اجتماعی به نگارش درآمده و رویدادهای یک دوره بسیار با اهمیت تاریخ مردم روسیه را به بهترین طرز و عالیترین بیان بازتاب میدهد.
«دن آرام» تصویری است همهجانبه از زندگی قزاقها در زمان صلح، سالهای سرنوشتساز جنگ اول جهانی، انقلاب 1914 اکتبر روسیه و یک جنگ داخلی تلخ. حماسه شولوخوف همچون «جنگ و صلح» تولستوی تلفیقی است از خصوصیات رمانهای خانوادگی-اجتماعی و تاریخی. نویسنده حوادث رمان را عمدتاً بر محور تجسم خانواده یک قزاق به نام «مولوخوف» متمرکز میسازد که پسر کوچکش «گریگوری» قهرمان نخست آن است.
گریگوری شخصیتی دوستداشتنی، شجاع، جنگاور و خستگیناپذیر است که در تمام رویدادهای بزرگ تاریخی حاضر شده است. در جستجوی عدالت، گاهی با سرخها ارتباط برقرار میکند و گاهی به سراغ سفیدها میرود. (سرخ لقب کمونیستها و سفید عنوان طرفداران امپراتوری است). تجربیات سیاسی و نظامی گریگوری که به خاطر حوادث و مشکلات جنگ اول جهانی و انقلاب روسیه به دست آورده در پس داستان عشق شورانگیز و غمانگیز وی رنگ میبازند.
«دن آرام» لبریز از حوادث ناگوار و برجستهای است که بر اثر رویاروییهای شخصی یا اجتماعی-سیاسی پیش میآیند. خیانت در عشق، مرگ خشونتبار، دهشت، وحشت و عذاب همراه با آرامشی حماسی، مجسم میشوند.
در رمان «دن آرام» بیش از 2000 مورد تشبیه ادبی به کار رفته است که سه برابر تشبیههای به کار رفته در «جنگ و صلح» تولستوی است. یک چهارم این تشبیهها از زبان شخصیتهای رمان بیان میشود که خود دلیلی است بر رنگارنگ بودن زبان قزاقها.
صفتها و استعارههای به کار رفته در دن آرام بومی و پرتنوعند. بیش از 3000 واژه در وصف بیش از صد رنگ مختلف به کار برده شده است.
خواننده این رمان از جند جهت بسیار خوشوقت است. اول اینکه با خواندن این کتاب می توان با مردمان برههای از تاریخ (سالهای اولیه قرن 20) روسیه زندگی کند. دوم با قلم روان شولوخف به لذتی ادبی رسید.
« دن آرام » اثر عمیقی است که از نظر حقیقت عینی انسان را دچار حیرت میسازد. ماکسیم گورکی بنیان گذار ادبیات شوروی برای این اثر شولوخف ارزش بسیار قائل شد. گورکی چنین گفته بود: « این رمان را فقط با جنگ و صلح اثر تولستوی میتوان سنجید. » لوناچارسکی نیز درباره این رمان چنین نوشته بود: «رمان دن آرام شولوخف که هنوز به پایان نرسیده، اثری است موثر و تصویری است از زندگانی مردم و از نظر هنری بهترین پدیده در تاریخ ادبیات روس میباشد. »
منتقدان دن آرام را «حماسهای تراژیک» خواندهاند، تراژدی یک زوج، یک قوم، یک عصر؛ ولی حماسه مردی مغرور، با شهامت و در جستجوی مطلق.
بخشی از کتاب :
ده روزی به برگشتن قزاقها مانده بود و آکسینا همچنان تو تب و تابِ عشقِ تلخِ دیررساش. گریگوری هم با وجود تهدیدهای پدر، شبها پنهانی میرفت پیشاش و صبحها آفتاب نزده برمیگشت. توی پانزده روز، مثل اسبی که بیش از تواناییاش از گردهاش کار کشیده باشند از نا و رمق رفته بود. بیدارخوابیِ شبها پوست گندمگون صورت و لپهای برجستهاش را کبود کرده بود و چشمهای خشک سیاهاش ته حدقه گود نشسته نگاه خستهای داشت.
آکسینا دیگر بی آنکه در بند پوشاندن صورتش با روسری باشد این ور و آنور میرفت. پیوند دیوانهوارشان چنان عجیب و چنان آشکار بود و آتشی که جفتشان بی هیچ شرم و لاپوشانی توش میسوختند چنان هرمی داشت که زیر چشم همسایهها سیاه و پکیدهشان میکرد و کسانی که به آن دو بر میخوردند بی این که چرایش را بدانند خجالت میکشیدند نگاهشان کنند... زنها که تهِ دل به آکسینا حسودیشان میشد تف و لعنتاش میکردند و با خوش حالی بدخواهانهای چشم به راه استپان بودند. کنجکاوی آرام و قرارشان را سلب کرده بود و همه فکر و ذکرشان این شده بود که این گره چه طور باز خواهد شد.
کتاب اول - بخش 12
بیشتر
«دن آرام» از آثار جاویدانه ادبیات جهان بشمار میرود که به شیوه رئالیزم اجتماعی به نگارش درآمده و رویدادهای یک دوره بسیار با اهمیت تاریخ مردم روسیه را به بهترین طرز و عالیترین بیان بازتاب میدهد.
«دن آرام» تصویری است همهجانبه از زندگی قزاقها در زمان صلح، سالهای سرنوشتساز جنگ اول جهانی، انقلاب 1914 اکتبر روسیه و یک جنگ داخلی تلخ. حماسه شولوخوف همچون «جنگ و صلح» تولستوی تلفیقی است از خصوصیات رمانهای خانوادگی-اجتماعی و تاریخی. نویسنده حوادث رمان را عمدتاً بر محور تجسم خانواده یک قزاق به نام «مولوخوف» متمرکز میسازد که پسر کوچکش «گریگوری» قهرمان نخست آن است.
گریگوری شخصیتی دوستداشتنی، شجاع، جنگاور و خستگیناپذیر است که در تمام رویدادهای بزرگ تاریخی حاضر شده است. در جستجوی عدالت، گاهی با سرخها ارتباط برقرار میکند و گاهی به سراغ سفیدها میرود. (سرخ لقب کمونیستها و سفید عنوان طرفداران امپراتوری است). تجربیات سیاسی و نظامی گریگوری که به خاطر حوادث و مشکلات جنگ اول جهانی و انقلاب روسیه به دست آورده در پس داستان عشق شورانگیز و غمانگیز وی رنگ میبازند.
«دن آرام» لبریز از حوادث ناگوار و برجستهای است که بر اثر رویاروییهای شخصی یا اجتماعی-سیاسی پیش میآیند. خیانت در عشق، مرگ خشونتبار، دهشت، وحشت و عذاب همراه با آرامشی حماسی، مجسم میشوند.
در رمان «دن آرام» بیش از 2000 مورد تشبیه ادبی به کار رفته است که سه برابر تشبیههای به کار رفته در «جنگ و صلح» تولستوی است. یک چهارم این تشبیهها از زبان شخصیتهای رمان بیان میشود که خود دلیلی است بر رنگارنگ بودن زبان قزاقها.
صفتها و استعارههای به کار رفته در دن آرام بومی و پرتنوعند. بیش از 3000 واژه در وصف بیش از صد رنگ مختلف به کار برده شده است.
خواننده این رمان از جند جهت بسیار خوشوقت است. اول اینکه با خواندن این کتاب می توان با مردمان برههای از تاریخ (سالهای اولیه قرن 20) روسیه زندگی کند. دوم با قلم روان شولوخف به لذتی ادبی رسید.
« دن آرام » اثر عمیقی است که از نظر حقیقت عینی انسان را دچار حیرت میسازد. ماکسیم گورکی بنیان گذار ادبیات شوروی برای این اثر شولوخف ارزش بسیار قائل شد. گورکی چنین گفته بود: « این رمان را فقط با جنگ و صلح اثر تولستوی میتوان سنجید. » لوناچارسکی نیز درباره این رمان چنین نوشته بود: «رمان دن آرام شولوخف که هنوز به پایان نرسیده، اثری است موثر و تصویری است از زندگانی مردم و از نظر هنری بهترین پدیده در تاریخ ادبیات روس میباشد. »
منتقدان دن آرام را «حماسهای تراژیک» خواندهاند، تراژدی یک زوج، یک قوم، یک عصر؛ ولی حماسه مردی مغرور، با شهامت و در جستجوی مطلق.
بخشی از کتاب :
ده روزی به برگشتن قزاقها مانده بود و آکسینا همچنان تو تب و تابِ عشقِ تلخِ دیررساش. گریگوری هم با وجود تهدیدهای پدر، شبها پنهانی میرفت پیشاش و صبحها آفتاب نزده برمیگشت. توی پانزده روز، مثل اسبی که بیش از تواناییاش از گردهاش کار کشیده باشند از نا و رمق رفته بود. بیدارخوابیِ شبها پوست گندمگون صورت و لپهای برجستهاش را کبود کرده بود و چشمهای خشک سیاهاش ته حدقه گود نشسته نگاه خستهای داشت.
آکسینا دیگر بی آنکه در بند پوشاندن صورتش با روسری باشد این ور و آنور میرفت. پیوند دیوانهوارشان چنان عجیب و چنان آشکار بود و آتشی که جفتشان بی هیچ شرم و لاپوشانی توش میسوختند چنان هرمی داشت که زیر چشم همسایهها سیاه و پکیدهشان میکرد و کسانی که به آن دو بر میخوردند بی این که چرایش را بدانند خجالت میکشیدند نگاهشان کنند... زنها که تهِ دل به آکسینا حسودیشان میشد تف و لعنتاش میکردند و با خوش حالی بدخواهانهای چشم به راه استپان بودند. کنجکاوی آرام و قرارشان را سلب کرده بود و همه فکر و ذکرشان این شده بود که این گره چه طور باز خواهد شد.
کتاب اول - بخش 12
دیدگاههای کتاب الکترونیکی دن آرام - جلد 3
سلام ماهتاب
تشکر میکنم.8-)