جوان مسلمان و دنیای متجدد
نویسنده:
سید حسین نصر
مترجم:
مرتضی اسعدی
امتیاز دهید
از پیشگفتار مترجم:
تمدن غرب در فاصله قرون چهارم تا چهاردهم میلادی یعنی در سراسر دورانی که به قرون وسطی مشهور است تمدنی یکسره مسیحی بوده است. اما بازیافت مواریث فکر و فرهنگ و جهان نگری یونانی، چه از رهگذر ترجمه متون گوناگون عربی به لاتینی و چه از رهگذر ترجمه های مستقیم آثار یونانی به زبان لاتینی، در جنب علل و عوامل مهم دیگری همچون اختراع ماشین چاپ و شکل گیری حرکتهای اصلاح طلبانه و آزادیخواهانه ای که به نهضت اصلاح دین مشهور شد و به تاسیس پروتستانیسم راه برد. به تدریج فضایی ایجاد کرد که مهمترین نطفه های تغییر جهان نگری غرب در آن منعقد گردید. از قرن پانزدهم تا قرن هفدهم میلادی در تاریخ اروپا به «رنسانس» معروف است که لفظاً به معنای «ظهور یا تولد دوباره» است؛ این تولد دوباره چیزی جز بازیافت ادب و اندیشه یونان باستان نبود که البته اسلام در حفظ و توسعه و انتقال بخش وسیعی از آن نقش اساسی داشت. بنا بر همان نوع نگرشی که تحولات پس از قرن پانزدهم و به ویژه تحولات قرن هجدهم را به واسطه مرکزیت یافتن دوباره عقل در شناخت و تعریف عالم و آدم، «تولد دوباره» غرب یونانی مدار می دانست قرون وسطی چیزی جز اعصار تاریک خواب آلودگی در میانه دو بیداری، یکی از یونان باستان تا حدود قرن چهارم و دیگری از قرن پانزدهم میلادی به بعد نبود «وسطی» خواندن این قرون که مقارن «مسیحی» بودن تمدن غرب بود جز به همین معنا نیست. بنا بر یک تعبیر کمابیش مشهور عقلی مشربانه غربی قرون وسطی یا به عبارت دیگر قرون استیلای مسیحیت بر تمدن غرب صرفاً خواب کوتاهی در تاریخ بیداری غرب بوده است...
تمدن غرب در فاصله قرون چهارم تا چهاردهم میلادی یعنی در سراسر دورانی که به قرون وسطی مشهور است تمدنی یکسره مسیحی بوده است. اما بازیافت مواریث فکر و فرهنگ و جهان نگری یونانی، چه از رهگذر ترجمه متون گوناگون عربی به لاتینی و چه از رهگذر ترجمه های مستقیم آثار یونانی به زبان لاتینی، در جنب علل و عوامل مهم دیگری همچون اختراع ماشین چاپ و شکل گیری حرکتهای اصلاح طلبانه و آزادیخواهانه ای که به نهضت اصلاح دین مشهور شد و به تاسیس پروتستانیسم راه برد. به تدریج فضایی ایجاد کرد که مهمترین نطفه های تغییر جهان نگری غرب در آن منعقد گردید. از قرن پانزدهم تا قرن هفدهم میلادی در تاریخ اروپا به «رنسانس» معروف است که لفظاً به معنای «ظهور یا تولد دوباره» است؛ این تولد دوباره چیزی جز بازیافت ادب و اندیشه یونان باستان نبود که البته اسلام در حفظ و توسعه و انتقال بخش وسیعی از آن نقش اساسی داشت. بنا بر همان نوع نگرشی که تحولات پس از قرن پانزدهم و به ویژه تحولات قرن هجدهم را به واسطه مرکزیت یافتن دوباره عقل در شناخت و تعریف عالم و آدم، «تولد دوباره» غرب یونانی مدار می دانست قرون وسطی چیزی جز اعصار تاریک خواب آلودگی در میانه دو بیداری، یکی از یونان باستان تا حدود قرن چهارم و دیگری از قرن پانزدهم میلادی به بعد نبود «وسطی» خواندن این قرون که مقارن «مسیحی» بودن تمدن غرب بود جز به همین معنا نیست. بنا بر یک تعبیر کمابیش مشهور عقلی مشربانه غربی قرون وسطی یا به عبارت دیگر قرون استیلای مسیحیت بر تمدن غرب صرفاً خواب کوتاهی در تاریخ بیداری غرب بوده است...
دیدگاههای کتاب الکترونیکی جوان مسلمان و دنیای متجدد