سومین پلیس
نویسنده:
فلن اوبراین
مترجم:
پیمان خاکسار
امتیاز دهید
توضیح مترجم:
نثر فلن اوبراین پیچیده است که البته دور از ذهن نیست، دو عضو دیگر تثلیث هم دو نفر از سختنویسترین نویسندگان تمام دورانها هستند. حتا خوانندهٔ انگلیسیزبان هم موقع خواندن آثار اوبراین باید یک فرهنگ لغت کنار دستش داشته باشد. در مقدمهٔ کتاب مجموعه آثار فلن اوبراین که انتشارات اوری منز لایبرری در امریکا منتشر کرده، آمده که گفتوگوهای کتابهای اوبراین را باید با لهجهٔ غلیظ ایرلندی خواند و همچنین باید از بخشهایی که قابل فهم نیستند رد شد، وگرنه لذت پیوسته خواندن کتاب از بین میرود. دغدغهٔ من به عنوان مترجم این بود که بخشهای سختفهم مذکور را چگونه ترجمه کنم، به ترجمهٔ تحتاللفظی رو بیاورم یا تهوتوی تمام عبارات پیچیده را دربیاورم و متنی قابل فهم ارائه کنم؟ بالاخره راه دوم را برگزیدم، چون ترجمهٔ تحتاللفظی چنان خروجی نفرتانگیزی داشت که حتا خودم از بازخوانیاش خجالت میکشیدم. در ضمن خود کتاب پانویسهایی دارد که بعضیشان تا چهار صفحه ادامه دارند. اگر میخواستم خودم هم به پانویسهای پرتعداد کتاب به مقدار قابل توجهی اضافه کنم واقعاً خواندن کتاب تبدیل به عذابی الیم میشد. این شد که سعی کردم -بر این سعی کردم تأکید دارم- معادلهای فارسی مناسبی برای عبارات پیچیدهٔ کتاب پیدا کنم تا شما هنگام خواندن دائم در دستانداز نیفتید. قضاوت موفقیت یا شکست من با شماست. پای هر چه از اصطلاحات و ضربالمثلها میدانستم به میان آوردم. بعضی جاها هم که مجبور به استفاده از پانویس شدم، مشخص کردهام که مترجم پانویس را اضافه کرده. ضمناً تا جایی که در توانم بود سعی کردم در برابر واژههای ساختگی کتاب، یک واژهٔ ساختگی فارسی نزدیک به ساختار واژهٔ اصلی بسازم.
کتابی که در دست دارید یکی از غریبترین کتابهایی است که تابهحال نوشته شده. در مقدمه هیچ اشارهای به داستان کتاب نکردم تا بدون هیچ پیشزمینهای وارد جهان آن شوید. فقط لازم میدانم به یک نکتهٔ فرعی اشاره کنم. در یکی از بخشهای مجموعهٔ لاست ــ خودم ندیدهام ــ یکی از شخصیتهای اصلی مجموعه به نام دزموند کتاب سومین پلیس را به دست دارد و در حال خواندنش است. نمای بستهای هم از جلد کتاب در مجموعه میآید. بعد از پخش این قسمت فروش کتاب به شکلی نجومی بالا رفت. وقتی از یکی از نویسندگان مجموعه دلیل نشان دادن عنوان این کتاب را پرسیدند گفت بسیاری از ایدههای اصلی مجموعه را از این شاهکار ادبی گرفته و خواندن آن میتواند به بینندگان کمک کند تا پیچیدگیهای مجموعه را بهتر درک کنند. چون مجموعه را ندیدهام هیچ نظر شخصی در اینباره ندارم. در میانهٔ ترجمهٔ کتاب بود که متوجه این برداشت شدم. قضاوت شباهتها و ناشباهتها بر دوش کسانی که مجموعه را دیدهاند. نکتهٔ دیگری که حتماً باید به آن اشاره کنم این است که کتاب دو روایت موازی دارد. یکی روایت اصلی کتاب و دیگری روایتی است فرعی که در آن زندگی و اختراعات فیلسوف و دانشمندی غریب به اسم دو سلبی شرح داده میشود. بخش دوم در پانویسهای بعضاً بسیار طولانی کتاب آمده. به هیچ عنوان پانویسها را سرسری نخوانید. به جملاتی که ایتالیک نوشته شدهاند دقت کنید. جملاتی که روح شخصیت اصلی کتاب به زبان میآورده تماماً ایتالیک نوشته شدهاند.
بیشتر
نثر فلن اوبراین پیچیده است که البته دور از ذهن نیست، دو عضو دیگر تثلیث هم دو نفر از سختنویسترین نویسندگان تمام دورانها هستند. حتا خوانندهٔ انگلیسیزبان هم موقع خواندن آثار اوبراین باید یک فرهنگ لغت کنار دستش داشته باشد. در مقدمهٔ کتاب مجموعه آثار فلن اوبراین که انتشارات اوری منز لایبرری در امریکا منتشر کرده، آمده که گفتوگوهای کتابهای اوبراین را باید با لهجهٔ غلیظ ایرلندی خواند و همچنین باید از بخشهایی که قابل فهم نیستند رد شد، وگرنه لذت پیوسته خواندن کتاب از بین میرود. دغدغهٔ من به عنوان مترجم این بود که بخشهای سختفهم مذکور را چگونه ترجمه کنم، به ترجمهٔ تحتاللفظی رو بیاورم یا تهوتوی تمام عبارات پیچیده را دربیاورم و متنی قابل فهم ارائه کنم؟ بالاخره راه دوم را برگزیدم، چون ترجمهٔ تحتاللفظی چنان خروجی نفرتانگیزی داشت که حتا خودم از بازخوانیاش خجالت میکشیدم. در ضمن خود کتاب پانویسهایی دارد که بعضیشان تا چهار صفحه ادامه دارند. اگر میخواستم خودم هم به پانویسهای پرتعداد کتاب به مقدار قابل توجهی اضافه کنم واقعاً خواندن کتاب تبدیل به عذابی الیم میشد. این شد که سعی کردم -بر این سعی کردم تأکید دارم- معادلهای فارسی مناسبی برای عبارات پیچیدهٔ کتاب پیدا کنم تا شما هنگام خواندن دائم در دستانداز نیفتید. قضاوت موفقیت یا شکست من با شماست. پای هر چه از اصطلاحات و ضربالمثلها میدانستم به میان آوردم. بعضی جاها هم که مجبور به استفاده از پانویس شدم، مشخص کردهام که مترجم پانویس را اضافه کرده. ضمناً تا جایی که در توانم بود سعی کردم در برابر واژههای ساختگی کتاب، یک واژهٔ ساختگی فارسی نزدیک به ساختار واژهٔ اصلی بسازم.
کتابی که در دست دارید یکی از غریبترین کتابهایی است که تابهحال نوشته شده. در مقدمه هیچ اشارهای به داستان کتاب نکردم تا بدون هیچ پیشزمینهای وارد جهان آن شوید. فقط لازم میدانم به یک نکتهٔ فرعی اشاره کنم. در یکی از بخشهای مجموعهٔ لاست ــ خودم ندیدهام ــ یکی از شخصیتهای اصلی مجموعه به نام دزموند کتاب سومین پلیس را به دست دارد و در حال خواندنش است. نمای بستهای هم از جلد کتاب در مجموعه میآید. بعد از پخش این قسمت فروش کتاب به شکلی نجومی بالا رفت. وقتی از یکی از نویسندگان مجموعه دلیل نشان دادن عنوان این کتاب را پرسیدند گفت بسیاری از ایدههای اصلی مجموعه را از این شاهکار ادبی گرفته و خواندن آن میتواند به بینندگان کمک کند تا پیچیدگیهای مجموعه را بهتر درک کنند. چون مجموعه را ندیدهام هیچ نظر شخصی در اینباره ندارم. در میانهٔ ترجمهٔ کتاب بود که متوجه این برداشت شدم. قضاوت شباهتها و ناشباهتها بر دوش کسانی که مجموعه را دیدهاند. نکتهٔ دیگری که حتماً باید به آن اشاره کنم این است که کتاب دو روایت موازی دارد. یکی روایت اصلی کتاب و دیگری روایتی است فرعی که در آن زندگی و اختراعات فیلسوف و دانشمندی غریب به اسم دو سلبی شرح داده میشود. بخش دوم در پانویسهای بعضاً بسیار طولانی کتاب آمده. به هیچ عنوان پانویسها را سرسری نخوانید. به جملاتی که ایتالیک نوشته شدهاند دقت کنید. جملاتی که روح شخصیت اصلی کتاب به زبان میآورده تماماً ایتالیک نوشته شدهاند.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی سومین پلیس