چکامه های باستانی جهان
نویسنده:
اسد رخساریان
امتیاز دهید
بخشی از شعر شال آبی:
اگر پندارهایم را بنویسم
اگر رویاهایم را
در شعری بلند بگنجانم
اگر آنسان که زیسته ام -
در میان شما و با دل کوچک خویش
با و حشتی که گلهای مرگ را
در کشتگاه قلبم آب داده است
قصیده ای بسرایم،
و تصویر کنم شقاوت را
و نشان دهم تیغ سرد قساوت را
در آستینهای سیاه،
وپہلو بہ پہلو بخوابانم
قربانیان بیگناه را ،
آیا سپس میاندیشید
به قصه ای که خواهم نوشت،
و گوش می کنید آیا -
به داستان اسبم
و همسرم
که روزی بمن گلی سفید داد و گفت
«گل سفید نشان خوشبختی است»...
اگر پندارهایم را بنویسم
اگر رویاهایم را
در شعری بلند بگنجانم
اگر آنسان که زیسته ام -
در میان شما و با دل کوچک خویش
با و حشتی که گلهای مرگ را
در کشتگاه قلبم آب داده است
قصیده ای بسرایم،
و تصویر کنم شقاوت را
و نشان دهم تیغ سرد قساوت را
در آستینهای سیاه،
وپہلو بہ پہلو بخوابانم
قربانیان بیگناه را ،
آیا سپس میاندیشید
به قصه ای که خواهم نوشت،
و گوش می کنید آیا -
به داستان اسبم
و همسرم
که روزی بمن گلی سفید داد و گفت
«گل سفید نشان خوشبختی است»...
آپلود شده توسط:
کته کتاب
1404/10/03
دیدگاههای کتاب الکترونیکی چکامه های باستانی جهان