خلاصه کتاب یک حقیقت زشت
درباره:
مارک زاکربرگ
امتیاز دهید
نگاهی به نبرد فیسبوک برای سلطه
خلاصه کتاب «یک حقیقت زشت» (An Ugly Truth) عصاره اثر «شیرا فرنکل» (Sheera Frenkel) و «سسیلیا کانگ» (Cecilia Kang)، دو گزارشگر برجسته آمریکایی است که در سال ۲۰۲۱ منتشر شد و به سرعت به فهرست پرفروشهای New York Times راه یافت.
این کتاب که یکی از کتابهای برجسته در حوزه فناوری، سیاست و رسانه است، خواننده را به پشتصحنه یکی از قدرتمندترین شرکتهای جهان یعنی فیسبوک میبرد؛ جایی که داستان رشد انفجاری این غول فناوری در کنار بحرانها و نقدهای بیسابقهاش روایت میشود. کتاب با تکیه بر تحقیقاتی عمیق، مصاحبههای گسترده با منابع داخلی و تحلیلهای دقیق، نشان میدهد چگونه تصمیمات مدیران ارشد شرکت، از جمله مارک زاکربرگ و شریل سندبرگ، نهتنها رشد بیوقفه فیسبوک را ممکن کرد بلکه به پیامدهای نگرانکنندهای چون سوءاستفاده از دادههای کاربران، انتشار اخبار جعلی، و تشدید نفرتپراکنی در سراسر جهان انجامید.
بخشی از کتاب یک حقیقت زشت:
«دیر وقت شب بود؛ ساعاتی از زمانی که همکارانش در منلو پارک دفتر را ترک کرده بودند گذشته بود که مهندس فیسبوک دوباره ناخودآگاه به سمت لپتاپش کشیده شد. چند لیوان آبجو خورده بود. بخشی از دلیلش این بود، با خودش فکر کرد، که ارادهاش سست شده بود. میدانست با چند ضربه روی صفحهکلیدش میتواند به پروفایل فیسبوک زنی دسترسی پیدا کند که چند روز قبل با او به قرار ملاقات رفته بود. به نظر خودش قرار خوب پیش رفته بود، اما زن بیستوچهار ساعت بعد از جدا شدنشان دیگر به پیامهایش جواب نداده بود. تمام چیزی که میخواست این بود که نگاهی به صفحه فیسبوک او بیندازد تا کنجکاویاش را ارضا کند؛ ببیند شاید مریض شده، به سفر رفته، یا سگش را از دست داده و خلاصه هر چیزی که توضیح بدهد چرا به قرار دوم علاقهای ندارد.
ساعت ده شب تصمیمش را گرفت. وارد لپتاپش شد و با استفاده از دسترسیای که به جریان دادههای فیسبوک درباره همه کاربران داشت، نام قرار ملاقاتش را جستوجو کرد. اطلاعات کافی داشت—نام و نام خانوادگی، محل تولد و دانشگاه—و پیدا کردنش فقط چند دقیقه طول کشید. سامانههای داخلی فیسبوک مخزن غنیای از اطلاعات بودند: سالها گفتوگوهای خصوصی با دوستان در فیسبوک مسنجر، رویدادهایی که در آنها شرکت کرده بود، عکسهایی که بارگذاری کرده بود (حتی آنهایی که حذف کرده بود) و پستهایی که زیرشان نظر داده یا رویشان کلیک کرده بود. او دید فیسبوک این زن را برای تبلیغدهندگان در چه دستهبندیهایی قرار داده است: شرکت تشخیص داده بود که او در دهه سی زندگیاش است، از نظر سیاسی کمی متمایل به چپ است و سبک زندگی فعالی دارد. علایق گستردهای هم داشت؛ از عشق به سگها گرفته تا تعطیلات در جنوبشرق آسیا.و از طریق اپلیکیشن فیسبوک که روی گوشیاش نصب کرده بود، مکان لحظهبهلحظه او را هم دید. این اطلاعات بسیار بیشتر از چیزی بود که مهندس میتوانست در طول یک دوجین شام به دست بیاورد. حالا، تقریباً یک هفته بعد از اولین قرارشان، به همه اینها دسترسی داشت.»
خلاصه کتاب «یک حقیقت زشت» (An Ugly Truth) عصاره اثر «شیرا فرنکل» (Sheera Frenkel) و «سسیلیا کانگ» (Cecilia Kang)، دو گزارشگر برجسته آمریکایی است که در سال ۲۰۲۱ منتشر شد و به سرعت به فهرست پرفروشهای New York Times راه یافت.
این کتاب که یکی از کتابهای برجسته در حوزه فناوری، سیاست و رسانه است، خواننده را به پشتصحنه یکی از قدرتمندترین شرکتهای جهان یعنی فیسبوک میبرد؛ جایی که داستان رشد انفجاری این غول فناوری در کنار بحرانها و نقدهای بیسابقهاش روایت میشود. کتاب با تکیه بر تحقیقاتی عمیق، مصاحبههای گسترده با منابع داخلی و تحلیلهای دقیق، نشان میدهد چگونه تصمیمات مدیران ارشد شرکت، از جمله مارک زاکربرگ و شریل سندبرگ، نهتنها رشد بیوقفه فیسبوک را ممکن کرد بلکه به پیامدهای نگرانکنندهای چون سوءاستفاده از دادههای کاربران، انتشار اخبار جعلی، و تشدید نفرتپراکنی در سراسر جهان انجامید.
بخشی از کتاب یک حقیقت زشت:
«دیر وقت شب بود؛ ساعاتی از زمانی که همکارانش در منلو پارک دفتر را ترک کرده بودند گذشته بود که مهندس فیسبوک دوباره ناخودآگاه به سمت لپتاپش کشیده شد. چند لیوان آبجو خورده بود. بخشی از دلیلش این بود، با خودش فکر کرد، که ارادهاش سست شده بود. میدانست با چند ضربه روی صفحهکلیدش میتواند به پروفایل فیسبوک زنی دسترسی پیدا کند که چند روز قبل با او به قرار ملاقات رفته بود. به نظر خودش قرار خوب پیش رفته بود، اما زن بیستوچهار ساعت بعد از جدا شدنشان دیگر به پیامهایش جواب نداده بود. تمام چیزی که میخواست این بود که نگاهی به صفحه فیسبوک او بیندازد تا کنجکاویاش را ارضا کند؛ ببیند شاید مریض شده، به سفر رفته، یا سگش را از دست داده و خلاصه هر چیزی که توضیح بدهد چرا به قرار دوم علاقهای ندارد.
ساعت ده شب تصمیمش را گرفت. وارد لپتاپش شد و با استفاده از دسترسیای که به جریان دادههای فیسبوک درباره همه کاربران داشت، نام قرار ملاقاتش را جستوجو کرد. اطلاعات کافی داشت—نام و نام خانوادگی، محل تولد و دانشگاه—و پیدا کردنش فقط چند دقیقه طول کشید. سامانههای داخلی فیسبوک مخزن غنیای از اطلاعات بودند: سالها گفتوگوهای خصوصی با دوستان در فیسبوک مسنجر، رویدادهایی که در آنها شرکت کرده بود، عکسهایی که بارگذاری کرده بود (حتی آنهایی که حذف کرده بود) و پستهایی که زیرشان نظر داده یا رویشان کلیک کرده بود. او دید فیسبوک این زن را برای تبلیغدهندگان در چه دستهبندیهایی قرار داده است: شرکت تشخیص داده بود که او در دهه سی زندگیاش است، از نظر سیاسی کمی متمایل به چپ است و سبک زندگی فعالی دارد. علایق گستردهای هم داشت؛ از عشق به سگها گرفته تا تعطیلات در جنوبشرق آسیا.و از طریق اپلیکیشن فیسبوک که روی گوشیاش نصب کرده بود، مکان لحظهبهلحظه او را هم دید. این اطلاعات بسیار بیشتر از چیزی بود که مهندس میتوانست در طول یک دوجین شام به دست بیاورد. حالا، تقریباً یک هفته بعد از اولین قرارشان، به همه اینها دسترسی داشت.»
آپلود شده توسط:
Ketabnak
1404/09/23
دیدگاههای کتاب الکترونیکی خلاصه کتاب یک حقیقت زشت