خلاصه کتاب آیا می توان خوش شانس بودن را یاد گرفت؟
نویسنده:
کارلا استار
امتیاز دهید
چرا بعضی آدمها همیشه خوششانسترند؟
خلاصه کتاب «آیا میتوان خوششانس بودن را یاد گرفت؟» (Can You Learn to Be Lucky) شامل اهم مطالب کتاب «کارلا استار» (Karla Starr)، نویسنده و پژوهشگر آمریکایی است که در سال ۲۰۱۸ منتشر شد. استار در این اثر جذاب، با نگاهی علمی و روانشناسانه به مفهوم شانس میپردازد و نشان میدهد که خوششانسی صرفاً حاصل تصادف نیست، بلکه نتیجهی ذهنیت، رفتار و انتخابهای ماست.
او با تکیه بر تحقیقات علوم اعصاب، روانشناسی اجتماعی و اقتصاد رفتاری، توضیح میدهد چرا بعضی افراد در زندگی فرصتها را میبینند و از آنها استفاده میکنند، در حالیکه دیگران حتی متوجهشان نمیشوند. کتاب نشان میدهد که «شانس» در واقع ترکیبی از آمادگی ذهنی، شبکهی ارتباطی و نحوهی واکنش به رویدادهاست. کارلا استار در قالب داستانها و مثالهای واقعی، به خواننده میآموزد چطور با تغییر نگرش، تقویت روابط اجتماعی و افزایش انعطاف ذهنی، میتوان عملاً شانس را به زندگی دعوت کرد.
بخشی از کتاب آیا میتوان خوششانس بودن را یاد گرفت:
«امروز سومین روز از نوزدهمین نمایشگاه سالانهی خالکوبی موتور سیتی در مرکز رنسانس جنرال موتورز در مرکز شهر دیترویت است، و من در هفتاد و دومین ساعت پیاپی غرق در دنیای خالکوبی هستم. دربارهی آخرین پیشرفتها در رنگ جوهر، سوزنها و روشهای پاککردن خالکوبی یاد گرفتهام. یاد گرفتهام دربارهی معنی نامها سوال نکنم، چون چنین گفتوگوهایی معمولاً به سمت بچهها، فرزندان مرده یا از دسترفته میرود. همینطور فهمیدهام نباید بپرسم هر کس چند خالکوبی دارد، چون وقتی شروع میکنی به شمردن خطوط و طرحها، جواب درست به این سوال که «چند نقاشی روی این صفحه است؟» همزمان میشود «یک میلیون» و «یک». دیگر حساب تعداد دفعاتی را که هنرمندان خالکوبی از من پرسیدهاند چطور میخواهند بازوها و گردنِ بدون طرحم را پر کنند از دست دادهام. مثل مردان اروپایی که روی ساحل برهنه میدوند، خالکوبیشدهها هم در چنین محیطی سریع پوست خود را به نمایش میگذارند. همهجا پر از آتش است، پریها و پرچمها و البته جمجمهها. تعدادشان زیاد است. خیلی زیاد.
هرگز در عمرم اینهمه هنر زنده روی بدن ندیدهام؛ و با این حال، انگار مدام در حال زیاد شدن است. بیشتر غرفهها را هنرمندان خالکوبی اجاره کردهاند. صداها در فضا میپیچند؛ زمزمهی دستگاهها، سوت و وزوز سوزنهایی که رد جوهر را بر پوست میگذارند. بازوهای خالی و بدنهای بینقش وارد میشوند، رنگی و دگرگون بیرون میآیند. کسانی که تازه جوهرشان خشک شده، در سالن میگردند، بعضی با تکهپلاستیکهایی پیچیده دور قسمتهای تازهخالکوبیشدهشان تا از خونریزی جلوگیری کنند، درست مثل سربازانی که تازه از خط مقدم برگشتهاند؛ در حالیکه بیشترشان حولههای کاغذی در دست دارند و مراقب زخمهایشاناند.»
خلاصه کتاب «آیا میتوان خوششانس بودن را یاد گرفت؟» (Can You Learn to Be Lucky) شامل اهم مطالب کتاب «کارلا استار» (Karla Starr)، نویسنده و پژوهشگر آمریکایی است که در سال ۲۰۱۸ منتشر شد. استار در این اثر جذاب، با نگاهی علمی و روانشناسانه به مفهوم شانس میپردازد و نشان میدهد که خوششانسی صرفاً حاصل تصادف نیست، بلکه نتیجهی ذهنیت، رفتار و انتخابهای ماست.
او با تکیه بر تحقیقات علوم اعصاب، روانشناسی اجتماعی و اقتصاد رفتاری، توضیح میدهد چرا بعضی افراد در زندگی فرصتها را میبینند و از آنها استفاده میکنند، در حالیکه دیگران حتی متوجهشان نمیشوند. کتاب نشان میدهد که «شانس» در واقع ترکیبی از آمادگی ذهنی، شبکهی ارتباطی و نحوهی واکنش به رویدادهاست. کارلا استار در قالب داستانها و مثالهای واقعی، به خواننده میآموزد چطور با تغییر نگرش، تقویت روابط اجتماعی و افزایش انعطاف ذهنی، میتوان عملاً شانس را به زندگی دعوت کرد.
بخشی از کتاب آیا میتوان خوششانس بودن را یاد گرفت:
«امروز سومین روز از نوزدهمین نمایشگاه سالانهی خالکوبی موتور سیتی در مرکز رنسانس جنرال موتورز در مرکز شهر دیترویت است، و من در هفتاد و دومین ساعت پیاپی غرق در دنیای خالکوبی هستم. دربارهی آخرین پیشرفتها در رنگ جوهر، سوزنها و روشهای پاککردن خالکوبی یاد گرفتهام. یاد گرفتهام دربارهی معنی نامها سوال نکنم، چون چنین گفتوگوهایی معمولاً به سمت بچهها، فرزندان مرده یا از دسترفته میرود. همینطور فهمیدهام نباید بپرسم هر کس چند خالکوبی دارد، چون وقتی شروع میکنی به شمردن خطوط و طرحها، جواب درست به این سوال که «چند نقاشی روی این صفحه است؟» همزمان میشود «یک میلیون» و «یک». دیگر حساب تعداد دفعاتی را که هنرمندان خالکوبی از من پرسیدهاند چطور میخواهند بازوها و گردنِ بدون طرحم را پر کنند از دست دادهام. مثل مردان اروپایی که روی ساحل برهنه میدوند، خالکوبیشدهها هم در چنین محیطی سریع پوست خود را به نمایش میگذارند. همهجا پر از آتش است، پریها و پرچمها و البته جمجمهها. تعدادشان زیاد است. خیلی زیاد.
هرگز در عمرم اینهمه هنر زنده روی بدن ندیدهام؛ و با این حال، انگار مدام در حال زیاد شدن است. بیشتر غرفهها را هنرمندان خالکوبی اجاره کردهاند. صداها در فضا میپیچند؛ زمزمهی دستگاهها، سوت و وزوز سوزنهایی که رد جوهر را بر پوست میگذارند. بازوهای خالی و بدنهای بینقش وارد میشوند، رنگی و دگرگون بیرون میآیند. کسانی که تازه جوهرشان خشک شده، در سالن میگردند، بعضی با تکهپلاستیکهایی پیچیده دور قسمتهای تازهخالکوبیشدهشان تا از خونریزی جلوگیری کنند، درست مثل سربازانی که تازه از خط مقدم برگشتهاند؛ در حالیکه بیشترشان حولههای کاغذی در دست دارند و مراقب زخمهایشاناند.»
آپلود شده توسط:
Ketabnak
1404/08/18
دیدگاههای کتاب الکترونیکی خلاصه کتاب آیا می توان خوش شانس بودن را یاد گرفت؟