راز دانش
نویسنده:
محمد دانش بزرگ نیا
امتیاز دهید
از مقدمه کتاب:
غالبا دوستان مرا بطبع کردن دیوان اشعار خود تشویق می کردند و بنده بطفره می گذراندم زیرا دو اشکال در مقابل داشتم یکی آنکه من خیلی مفتون آثار خود نیستم و اشعار خود را در قبال ذخیره های ادبی که در ایران از دیر باز بجا مانده بقدری ناچیز میدانم که ارزش نشر نداشت، مشکل دوم این است که اشعار اینجانب مقدار زیادی در مذمت اخلاق مادی و بدبینی نسبت برفتار بعضی هموطنان است که بهجو می گراید و اشاعه آنها موجب کدورت شدید آنان و سنگسار کردن بنده است و حذف آنها و شستن آن بکلی از لطف دیوان می کاهد.
آخرهم بناچار تقریباً قسمت عمده آن آثار را ترک نموده و آنچه نسبتا قابل نشر بوده باقی گذاشت و اینک بمحضر اساتید وصاحبان ذوق عرضه می گردد. باری من تا زنده باشم دست از دامن شعر و ادب و خوشه چینی از محضر سخنوران و اساتید دانشمند کوتاه نمی کنم و این را کار اساسی خود قرار می دهم. بقول ابوالفرج رونی:
تا یک نفس از حیات باقیست مرا
در سر هوس ساغر و ساقیست مرا
کاری که من انتخاب کردم این است
باقی همه کار، اتفاقیست مرا
در این آثار ناچیز بطوریکه ملاحظه می فرمایند از نظر سبک و لفظ همان اسلوب ادبیات کلاسیک ده قرن قبل است ولی از نظر مفاهیم و مشاعر تازه ترین تعبیرات روز و اصطلاحات معاصر است که در آن قالبها ریخته شده و ممکن است موجب پیدایش سبکی نو برای سخنوران جوان باشد و تصدیق کنند که می توان هر مطلب تازه را بسبک اصیل صیقل یافته قدیم ساخت و محتاج شعر آزاد بی قافیه و بی وزن نباشد. اگر این نشریه کوچک مورد پسند واقع شد موجب سر افرازی و غرور اینجانب است و اگر هم نشد میتوان آنرا بست و کنار گذاشت که:
«اذا مروا باللغومر واکراما»...
غالبا دوستان مرا بطبع کردن دیوان اشعار خود تشویق می کردند و بنده بطفره می گذراندم زیرا دو اشکال در مقابل داشتم یکی آنکه من خیلی مفتون آثار خود نیستم و اشعار خود را در قبال ذخیره های ادبی که در ایران از دیر باز بجا مانده بقدری ناچیز میدانم که ارزش نشر نداشت، مشکل دوم این است که اشعار اینجانب مقدار زیادی در مذمت اخلاق مادی و بدبینی نسبت برفتار بعضی هموطنان است که بهجو می گراید و اشاعه آنها موجب کدورت شدید آنان و سنگسار کردن بنده است و حذف آنها و شستن آن بکلی از لطف دیوان می کاهد.
آخرهم بناچار تقریباً قسمت عمده آن آثار را ترک نموده و آنچه نسبتا قابل نشر بوده باقی گذاشت و اینک بمحضر اساتید وصاحبان ذوق عرضه می گردد. باری من تا زنده باشم دست از دامن شعر و ادب و خوشه چینی از محضر سخنوران و اساتید دانشمند کوتاه نمی کنم و این را کار اساسی خود قرار می دهم. بقول ابوالفرج رونی:
تا یک نفس از حیات باقیست مرا
در سر هوس ساغر و ساقیست مرا
کاری که من انتخاب کردم این است
باقی همه کار، اتفاقیست مرا
در این آثار ناچیز بطوریکه ملاحظه می فرمایند از نظر سبک و لفظ همان اسلوب ادبیات کلاسیک ده قرن قبل است ولی از نظر مفاهیم و مشاعر تازه ترین تعبیرات روز و اصطلاحات معاصر است که در آن قالبها ریخته شده و ممکن است موجب پیدایش سبکی نو برای سخنوران جوان باشد و تصدیق کنند که می توان هر مطلب تازه را بسبک اصیل صیقل یافته قدیم ساخت و محتاج شعر آزاد بی قافیه و بی وزن نباشد. اگر این نشریه کوچک مورد پسند واقع شد موجب سر افرازی و غرور اینجانب است و اگر هم نشد میتوان آنرا بست و کنار گذاشت که:
«اذا مروا باللغومر واکراما»...
آپلود شده توسط:
نانوشته
1404/08/08
دیدگاههای کتاب الکترونیکی راز دانش