دنیای والت دیسنی - شماره ۳ - روباه و گربه بدجنس
درباره:
والت دیزنی
امتیاز دهید
مجموعه داستانهای کوتاه دیسنی: روباه و گربه بدجنس - فیل پرنده - کوتوله باهوش - نتیجه مردم آزاری - مسافرت دریائی - جشن مدرسه - اردک دریانورد - غاز سرخ کرده - عسل دزدی - گربه های شرافتمند - ماجرای ژله خوردن پلوتو
از داستان روباه و گربه بدجنس:
پینوکیو پولاشو جمع کرده بود تا واسه پدرش یک کت تازه بخره یعنی برای گپتو. یک روز وقتی که داشت میرفت خونه، به یک روباه و یک گربه برخورد.
روباه گفت: «صبح بخیر پینوکیو. دیروز پدرت در حالیکه کت به تن نداشت جلو در نشته بود و داشت از سرما می لرزید.»
پینو کیو گفت: «خوب ولی دیگه از این به بعد نمی لرزه. چون من خیال دارم با پولهایی که جمع کرده م یک کت براش بخرم.»
روباه حقه باز گفت: «راستی! من می تونم یک راهی بهت نشون بدم تا پولهات دو برابر بشه. بیا با هم به بوبی لند بریم.»
پینوکیو از طرفی می دونست که باید به خونه بره و از طرفی هم آقا روباه و آقا گریه بهش قول چیزهای خیلی خوبی رو داده بودند. بهمین دلیل تصمیم گرفت که با اونا به بوبی لند بره...
از داستان روباه و گربه بدجنس:
پینوکیو پولاشو جمع کرده بود تا واسه پدرش یک کت تازه بخره یعنی برای گپتو. یک روز وقتی که داشت میرفت خونه، به یک روباه و یک گربه برخورد.
روباه گفت: «صبح بخیر پینوکیو. دیروز پدرت در حالیکه کت به تن نداشت جلو در نشته بود و داشت از سرما می لرزید.»
پینو کیو گفت: «خوب ولی دیگه از این به بعد نمی لرزه. چون من خیال دارم با پولهایی که جمع کرده م یک کت براش بخرم.»
روباه حقه باز گفت: «راستی! من می تونم یک راهی بهت نشون بدم تا پولهات دو برابر بشه. بیا با هم به بوبی لند بریم.»
پینوکیو از طرفی می دونست که باید به خونه بره و از طرفی هم آقا روباه و آقا گریه بهش قول چیزهای خیلی خوبی رو داده بودند. بهمین دلیل تصمیم گرفت که با اونا به بوبی لند بره...
آپلود شده توسط:
Aban1390
1404/08/19
دیدگاههای کتاب الکترونیکی دنیای والت دیسنی - شماره ۳ - روباه و گربه بدجنس