دست نوشته های یک کارآفرین با رویکرد کارآفرینی در صنعت سلامت
نویسنده:
محمدجعفر حسینی شیرازی
امتیاز دهید
از متن کتاب:
در کنار شما بودن برایم اهمیت زیادی دارد و حمایت شما برای توسعه پایدار در ایران به تلاش من و تو کمک خواهد نمود و به همین سبب در باره ایده های نو و صنعت تجهیزات پزشکی با شما سخنی دارم.
سی و هفت سال پیش وقتی نوجوان پانزده ساله ای بودم در اثر مشکلات بیماری پارکینسون پدرم مجبور شدم وارد عرصه کار شوم. آن روزها شرایط زندگی شکل دیگری داشت جنگ و مشکلات آن گریبان ایران را گرفته بود و کار و تلاش و امرار معاش نیاز به صرف زمان طولانی و تحمل مرارتهای فراوان داشت.
یادم است که بواسطه یکی از دوستان پدرم وارد یک شرکت دولتی شدم تا بتوانم بصورت پاره وقت در آنجا کار کنم. البته آن هم بعنوان کار دوم چرا که کار اول من اداره مغازه ای بود که مردم مایحتاج زندگیشان را از آنجا تهیه می کردند. نزدیک به بیست ساعت کار در شبانه روز امان را بریده بود با خود فکر می کردم آیا می شود پدرم را که پزشکان گفته بودند به یک سال نیز زندگی او ادامه پیدا نخواهد کرد را کمک کنم؟ آری من در هیاهوی و فشار دنیایی فرورفته بودم که برای من فقط کار و تلاش را رقم زده بود.
از آنجا که پدرم یکی از صنعت گران بنام زمان خود بود تا بیش از پانزده سالگی با پروسه های تولید قطعات صنعتی و ترسیم نقشههای فنی آشنا بودم لذا در آن شرکت دولتی توانستم بسرعت جایگاه خوبی برای خود فراهم کنم.
تا جایی که چند سال بعد از آن توانستم در واحد پژوهش شرکت مشغول بکار شوم. آنجا بود که خلاقیت و دانش سازگار با صنعت ایران به کمکم آمد...
در کنار شما بودن برایم اهمیت زیادی دارد و حمایت شما برای توسعه پایدار در ایران به تلاش من و تو کمک خواهد نمود و به همین سبب در باره ایده های نو و صنعت تجهیزات پزشکی با شما سخنی دارم.
سی و هفت سال پیش وقتی نوجوان پانزده ساله ای بودم در اثر مشکلات بیماری پارکینسون پدرم مجبور شدم وارد عرصه کار شوم. آن روزها شرایط زندگی شکل دیگری داشت جنگ و مشکلات آن گریبان ایران را گرفته بود و کار و تلاش و امرار معاش نیاز به صرف زمان طولانی و تحمل مرارتهای فراوان داشت.
یادم است که بواسطه یکی از دوستان پدرم وارد یک شرکت دولتی شدم تا بتوانم بصورت پاره وقت در آنجا کار کنم. البته آن هم بعنوان کار دوم چرا که کار اول من اداره مغازه ای بود که مردم مایحتاج زندگیشان را از آنجا تهیه می کردند. نزدیک به بیست ساعت کار در شبانه روز امان را بریده بود با خود فکر می کردم آیا می شود پدرم را که پزشکان گفته بودند به یک سال نیز زندگی او ادامه پیدا نخواهد کرد را کمک کنم؟ آری من در هیاهوی و فشار دنیایی فرورفته بودم که برای من فقط کار و تلاش را رقم زده بود.
از آنجا که پدرم یکی از صنعت گران بنام زمان خود بود تا بیش از پانزده سالگی با پروسه های تولید قطعات صنعتی و ترسیم نقشههای فنی آشنا بودم لذا در آن شرکت دولتی توانستم بسرعت جایگاه خوبی برای خود فراهم کنم.
تا جایی که چند سال بعد از آن توانستم در واحد پژوهش شرکت مشغول بکار شوم. آنجا بود که خلاقیت و دانش سازگار با صنعت ایران به کمکم آمد...
آپلود شده توسط:
mjhsh
1404/08/21
دیدگاههای کتاب الکترونیکی دست نوشته های یک کارآفرین با رویکرد کارآفرینی در صنعت سلامت