ریزانا، خدمتکار کوچک (فیلمنامه)
نویسنده:
مرضیه مشکینی
امتیاز دهید
با الهام از یک داستان واقعی
برگرفته از متن کتاب:
سریلانکا، آژانس کاریابی، روز:
ریزانا دختر ۱۷ ساله، به همراه مادر و خواهر کوچکترش به آژانس کاریابی وارد میشوند و پشت سر چندین زن دیگر که در صف ایستادهاند قرار میگیرند. صاحب آژانس، مردی میانسال، که مشغول صحبت با یک زن است با ورود مشتریان جدید حرفش را قطع میکند.
صاحب آژانس: چیکار داری مادر؟
مادر ریزانا: میخوام دخترامو برای کار بفرستم عربستان. گفتن باید بیام پیش شما.
صاحب آژانس ریزانا و خواهرش را خوب ورانداز میکند.
صاحب آژانس: این دخترت که خیلی کوچیکه، حرفشم نزن. دختر بزرگت پاسپورت داره؟
مادر دو پاسپورت را از لای مشمایی بیرون میکشد و در دست صاحب آژانس میگذارد صاحب آژانس پاسپورت دختر کوچک را پس میدهد و صورت ریزان را با عکس داخل پاسپورت او مقایسه میکند و پاسپورت ریزانا را هم پس میدهد...
برگرفته از متن کتاب:
سریلانکا، آژانس کاریابی، روز:
ریزانا دختر ۱۷ ساله، به همراه مادر و خواهر کوچکترش به آژانس کاریابی وارد میشوند و پشت سر چندین زن دیگر که در صف ایستادهاند قرار میگیرند. صاحب آژانس، مردی میانسال، که مشغول صحبت با یک زن است با ورود مشتریان جدید حرفش را قطع میکند.
صاحب آژانس: چیکار داری مادر؟
مادر ریزانا: میخوام دخترامو برای کار بفرستم عربستان. گفتن باید بیام پیش شما.
صاحب آژانس ریزانا و خواهرش را خوب ورانداز میکند.
صاحب آژانس: این دخترت که خیلی کوچیکه، حرفشم نزن. دختر بزرگت پاسپورت داره؟
مادر دو پاسپورت را از لای مشمایی بیرون میکشد و در دست صاحب آژانس میگذارد صاحب آژانس پاسپورت دختر کوچک را پس میدهد و صورت ریزان را با عکس داخل پاسپورت او مقایسه میکند و پاسپورت ریزانا را هم پس میدهد...
آپلود شده توسط:
Faryadesokoot
1404/06/25
دیدگاههای کتاب الکترونیکی ریزانا، خدمتکار کوچک (فیلمنامه)