خلاصه کتاب تاریخ ازدواج
نویسنده:
استفانی کونتز
امتیاز دهید
چگونه عشق بر ازدواج غلبه کرد
خلاصه کتاب «تاریخ ازدواج» (Marriage, a History) جمعبندی اثر «استفانی کونتز» (Stephanie Coontz)، مورخ اجتماعی و استاد آمریکایی در حوزه مطالعات خانواده در Evergreen State College، و مدیر تحقیقات و آموزش عمومی در Council on Contemporary Families است که در سال ۲۰۰۵ منتشر شد. کتاب اثری است پر دامنه و دقیق که به تحولات تاریخی نهاد ازدواج میپردازد. کونتز نشان میدهد که ایدهی ازدواج بر پایه عشق، ایدهای نسبتاً جدید است؛ چیزی که برای بسیاری از اجداد ما، حتی قابل تصور نبود. از دوران باستان بابل تا عشقیهای دراماتیک دوران ویکتوریایی، و سپس تحولات قرن بیستم، کتاب با نثری هوشمندانه و طنزآمیز بحث میکند که چگونه ازدواج بهتدریج از اتحادی سیاسی-اقتصادی به رابطهای صمیمی و مبتنی بر عشق مهاجرت کرده است. این اثر تحلیلی جامع از ازدواج بهعنوان نهادی انعطافپذیر در برابر موج تغییرات اجتماعی ارائه میدهد، از جمله ظهور همزیستی، طلاق، ازدواج همجنسگرایان و نقشهای جنسیتی متغیر.
بخشی از کتاب تاریخ ازدواج:
«جرج برنارد شاو، ازدواج را نهادی توصیف میکرد که دو انسان را «تحت تاثیر شدیدترین، دیوانهوارترین، فریبندهترین و گذراترین شور و احساسات» گرد هم میآورد و سپس از آنها میخواهد سوگند یاد کنند که تا پایان عمر در همان حالت غیرعادی و خستهکننده باقی بمانند.
زمانی که شاو این سخن را در آغاز قرن بیستم نوشت، جنبهای طنز داشت و هنوز هم برای ما خندهدار است، چون طعنهای میزند به انتظارات غیرواقعیِ فرهنگی ما؛ این ایده که ازدواج باید بر پایهی عشقی عمیق و شدید باشد و زوجین تا پایان عمر شعلهی این عشق را روشن نگه دارند. اما برای هزاران سال چنین حرفی اصلاً خندهدار نبود.
در بیشتر طول تاریخ، باور عمومی این بود که انتخاب همسر بر اساس چیزی به این اندازه شکننده و غیرعقلانی مثل عشق، نهتنها غیرممکن بلکه حتی خطرناک است. حتی بسیاری از مورخان و جامعهشناسان گمان میکردند عشق رمانتیک، اختراع غرب مدرن است. اما این درست نیست. انسانها همیشه عاشق میشدند و در طول تاریخ، زوجهای بسیاری واقعاً عشق عمیقی به یکدیگر داشتهاند.
با این حال، تنها در موارد نادر، عشق بهعنوان دلیل اصلی ازدواج در نظر گرفته میشد. و وقتی کسی چنین دیدگاهی را مطرح میکرد، دیگر طنز و شوخی به حساب نمیآمد، بلکه تهدیدی جدی برای نظم اجتماعی قلمداد میشد. در برخی فرهنگها، عشق حقیقی حتی ناسازگار با ازدواج دانسته میشد. افلاطون عشق را احساسی والا میدانست که مردان را به رفتار شریفانه وامیدارد؛ اما مقصود او عشق میان دو مرد بود، نه عشقی که بهزعم او «مردمان عامی نسبت به زنان احساس میکنند.»
در جوامع دیگر، عشق اگر پس از ازدواج شکل میگرفت، اتفاقی خوشایند تلقی میشد، یا بهعنوان یکی از عوامل فرعی در کنار ملاحظات جدیتر برای انتخاب همسر در نظر گرفته میشد.»
خلاصه کتاب «تاریخ ازدواج» (Marriage, a History) جمعبندی اثر «استفانی کونتز» (Stephanie Coontz)، مورخ اجتماعی و استاد آمریکایی در حوزه مطالعات خانواده در Evergreen State College، و مدیر تحقیقات و آموزش عمومی در Council on Contemporary Families است که در سال ۲۰۰۵ منتشر شد. کتاب اثری است پر دامنه و دقیق که به تحولات تاریخی نهاد ازدواج میپردازد. کونتز نشان میدهد که ایدهی ازدواج بر پایه عشق، ایدهای نسبتاً جدید است؛ چیزی که برای بسیاری از اجداد ما، حتی قابل تصور نبود. از دوران باستان بابل تا عشقیهای دراماتیک دوران ویکتوریایی، و سپس تحولات قرن بیستم، کتاب با نثری هوشمندانه و طنزآمیز بحث میکند که چگونه ازدواج بهتدریج از اتحادی سیاسی-اقتصادی به رابطهای صمیمی و مبتنی بر عشق مهاجرت کرده است. این اثر تحلیلی جامع از ازدواج بهعنوان نهادی انعطافپذیر در برابر موج تغییرات اجتماعی ارائه میدهد، از جمله ظهور همزیستی، طلاق، ازدواج همجنسگرایان و نقشهای جنسیتی متغیر.
بخشی از کتاب تاریخ ازدواج:
«جرج برنارد شاو، ازدواج را نهادی توصیف میکرد که دو انسان را «تحت تاثیر شدیدترین، دیوانهوارترین، فریبندهترین و گذراترین شور و احساسات» گرد هم میآورد و سپس از آنها میخواهد سوگند یاد کنند که تا پایان عمر در همان حالت غیرعادی و خستهکننده باقی بمانند.
زمانی که شاو این سخن را در آغاز قرن بیستم نوشت، جنبهای طنز داشت و هنوز هم برای ما خندهدار است، چون طعنهای میزند به انتظارات غیرواقعیِ فرهنگی ما؛ این ایده که ازدواج باید بر پایهی عشقی عمیق و شدید باشد و زوجین تا پایان عمر شعلهی این عشق را روشن نگه دارند. اما برای هزاران سال چنین حرفی اصلاً خندهدار نبود.
در بیشتر طول تاریخ، باور عمومی این بود که انتخاب همسر بر اساس چیزی به این اندازه شکننده و غیرعقلانی مثل عشق، نهتنها غیرممکن بلکه حتی خطرناک است. حتی بسیاری از مورخان و جامعهشناسان گمان میکردند عشق رمانتیک، اختراع غرب مدرن است. اما این درست نیست. انسانها همیشه عاشق میشدند و در طول تاریخ، زوجهای بسیاری واقعاً عشق عمیقی به یکدیگر داشتهاند.
با این حال، تنها در موارد نادر، عشق بهعنوان دلیل اصلی ازدواج در نظر گرفته میشد. و وقتی کسی چنین دیدگاهی را مطرح میکرد، دیگر طنز و شوخی به حساب نمیآمد، بلکه تهدیدی جدی برای نظم اجتماعی قلمداد میشد. در برخی فرهنگها، عشق حقیقی حتی ناسازگار با ازدواج دانسته میشد. افلاطون عشق را احساسی والا میدانست که مردان را به رفتار شریفانه وامیدارد؛ اما مقصود او عشق میان دو مرد بود، نه عشقی که بهزعم او «مردمان عامی نسبت به زنان احساس میکنند.»
در جوامع دیگر، عشق اگر پس از ازدواج شکل میگرفت، اتفاقی خوشایند تلقی میشد، یا بهعنوان یکی از عوامل فرعی در کنار ملاحظات جدیتر برای انتخاب همسر در نظر گرفته میشد.»
آپلود شده توسط:
Ketabnak
1404/06/20
دیدگاههای کتاب الکترونیکی خلاصه کتاب تاریخ ازدواج