در
نویسنده:
ژرژ سیمنون
مترجم:
سعید محمودی
امتیاز دهید
کتاب «در» (The Door) نوشتهی ژرژ سیمنون یکی از رمانهای روانشناختی اوست که در سال ۱۹۶۲ منتشر شد و اغلب در دستهبندی «رمانهای سخت» (romans durs) قرار میگیرد. این اثر نه داستان یک کارآگاه بلکه کاوشی است دقیق و تکاندهنده در دل تردید، حسادت و فروپاشی روانِ یک انسان آسیبدیده از جنگ.
قهرمان داستان، برنار فوی، مردی ۴۲ ساله است که در جنگ جهانی دوم هر دو دستش را از دست داده و با استفاده از پروتزهایی مکانیسمدار، به زندگی آرام و تا حدی بیتحرک خود ادامه میدهد. او در آپارتمانی در پاریس با همسرش نِلی زندگی میکند؛ زنی زیبا و دوستداشتنی که هر روز به سر کار میرود و برای همسر معلولش دلبستگی و وظیفهای عاشقانه نسبت دارد.
با این حال، برنار در خلوت خود گرفتار وسواس میشود. رفتوآمدهای همسرش به طبقه پایینتر، پشت دری که سه طبقه پایینتر قرار دارد، ذهن او را مشغول میکند و بهتدریج شک و حسادت او را تصرف میکند. دلبستگی نِلی به انجام امور ساده برای یک هنرمند معلول که در همان ساختمان زندگی میکند، برای برنار تبدیل به منبعی از شکنجهی ذهنی میگردد.
جستوجوی او در ذهن، برخلاف شفافیت ظاهری زندگیاش، به راهی تاریک، بسته و حتی نفسگیر تبدیل میشود. او در نهایت نمیتواند آرامش ذهنیاش را حفظ کند و تصمیم میگیرد پشت آن در را باز کند—اقدامی که به نقطهی عطفی دردناک و غافلگیرکننده در داستان منتهی میشود.
کتاب «فضایی خفقانآور» دارد که پر از احساسات نیرومند و تراژیک است. سیمنون در خلق این فضا دقیق و استادانه عمل کرده است.
قهرمان داستان، برنار فوی، مردی ۴۲ ساله است که در جنگ جهانی دوم هر دو دستش را از دست داده و با استفاده از پروتزهایی مکانیسمدار، به زندگی آرام و تا حدی بیتحرک خود ادامه میدهد. او در آپارتمانی در پاریس با همسرش نِلی زندگی میکند؛ زنی زیبا و دوستداشتنی که هر روز به سر کار میرود و برای همسر معلولش دلبستگی و وظیفهای عاشقانه نسبت دارد.
با این حال، برنار در خلوت خود گرفتار وسواس میشود. رفتوآمدهای همسرش به طبقه پایینتر، پشت دری که سه طبقه پایینتر قرار دارد، ذهن او را مشغول میکند و بهتدریج شک و حسادت او را تصرف میکند. دلبستگی نِلی به انجام امور ساده برای یک هنرمند معلول که در همان ساختمان زندگی میکند، برای برنار تبدیل به منبعی از شکنجهی ذهنی میگردد.
جستوجوی او در ذهن، برخلاف شفافیت ظاهری زندگیاش، به راهی تاریک، بسته و حتی نفسگیر تبدیل میشود. او در نهایت نمیتواند آرامش ذهنیاش را حفظ کند و تصمیم میگیرد پشت آن در را باز کند—اقدامی که به نقطهی عطفی دردناک و غافلگیرکننده در داستان منتهی میشود.
کتاب «فضایی خفقانآور» دارد که پر از احساسات نیرومند و تراژیک است. سیمنون در خلق این فضا دقیق و استادانه عمل کرده است.
آپلود شده توسط:
راحیل
1404/06/06
دیدگاههای کتاب الکترونیکی در