غزاله خورشید
نویسنده:
علی اکبر کنی پور
امتیاز دهید
از متن کتاب:
مشکل ترین و مهمترین رسالت یک شاعر، برقرار کردن ارتباط با مردم است. یعنی خواننده شعر باید زیبائی کلام را حس کند و به اصطلاح پیام شعر را دریابد البته ذکر این مطلب ضروری است که پیام شعر انتقال همان زیبائی است به خواننده شعر و متحول کردن اندیشه و فکر او. شعر شعار نیست و پیام آنهم یک پیام عادی معمولی نیست که برخیز و چه بکن و چه نکن. شعر فکر خواننده را در مسیر درست به حرکت در میآورد، به او زیبا فکر کردن و زیبا زندگی کردن را می آموزد، او را شستشو می دهد، آلودگی را از ذهن و فکر و زندگی او دور می کند، شعر انسان ساز است، شعر رهایی بخش است، به انسان آزاد زیستن و آزاد فکر کردن را می آموزد، قید و بند تعبد ما و منی را از پای انسان باز می کند و به او بال پرواز می دهد. پیام و رسالت شعر انسانیت است، اصالت فرد است، فرق نثر با شعر در همین جاست. شعر تصویرگر خواست ها و آرزوهاست برعکس نثر که چهره واقعی زندگی را ترسیم می کند. پل والری شعر را به رقص و نثر را به راه رفتن تشبیه می کند و می گوید که: «راه رفتن معمولا به سوی مقصدی است و حال آنکه رقص مقصدی ندارد، پس هدف رقص همان رقص است».
هدف از شعر گفتن، مثل رقص نمایش زیبائی است و برانگیختن عواطف زیبا در بیننده رقص و شنونده شعر چه غایت هر هنری چه شعر و چه رقص و چه موسیقی و... زیبائی است. پس اصولا هنر پایه اخلاقی دارد و هدف آن نیز اخلاقی و انسان سازی است. حال اگر هنرمندی نتواند اثرش را بمرز زیبائی و هنر برساند و چیز معمولی و پیش پا افتاده عرضه کند، خلق نکردن چنین اثری اولی.
رون تامس گفته زیبایی دارد، او می گوید: «شاعر ضعیف و معمولی الزاماً ما را به تماشای شهر فرنگ می خواند، ولی کار شاعر بزرگ پنجره ای است که به سوی چشم اندازی گسترده و بی پایان گشوده است.»...
مشکل ترین و مهمترین رسالت یک شاعر، برقرار کردن ارتباط با مردم است. یعنی خواننده شعر باید زیبائی کلام را حس کند و به اصطلاح پیام شعر را دریابد البته ذکر این مطلب ضروری است که پیام شعر انتقال همان زیبائی است به خواننده شعر و متحول کردن اندیشه و فکر او. شعر شعار نیست و پیام آنهم یک پیام عادی معمولی نیست که برخیز و چه بکن و چه نکن. شعر فکر خواننده را در مسیر درست به حرکت در میآورد، به او زیبا فکر کردن و زیبا زندگی کردن را می آموزد، او را شستشو می دهد، آلودگی را از ذهن و فکر و زندگی او دور می کند، شعر انسان ساز است، شعر رهایی بخش است، به انسان آزاد زیستن و آزاد فکر کردن را می آموزد، قید و بند تعبد ما و منی را از پای انسان باز می کند و به او بال پرواز می دهد. پیام و رسالت شعر انسانیت است، اصالت فرد است، فرق نثر با شعر در همین جاست. شعر تصویرگر خواست ها و آرزوهاست برعکس نثر که چهره واقعی زندگی را ترسیم می کند. پل والری شعر را به رقص و نثر را به راه رفتن تشبیه می کند و می گوید که: «راه رفتن معمولا به سوی مقصدی است و حال آنکه رقص مقصدی ندارد، پس هدف رقص همان رقص است».
هدف از شعر گفتن، مثل رقص نمایش زیبائی است و برانگیختن عواطف زیبا در بیننده رقص و شنونده شعر چه غایت هر هنری چه شعر و چه رقص و چه موسیقی و... زیبائی است. پس اصولا هنر پایه اخلاقی دارد و هدف آن نیز اخلاقی و انسان سازی است. حال اگر هنرمندی نتواند اثرش را بمرز زیبائی و هنر برساند و چیز معمولی و پیش پا افتاده عرضه کند، خلق نکردن چنین اثری اولی.
رون تامس گفته زیبایی دارد، او می گوید: «شاعر ضعیف و معمولی الزاماً ما را به تماشای شهر فرنگ می خواند، ولی کار شاعر بزرگ پنجره ای است که به سوی چشم اندازی گسترده و بی پایان گشوده است.»...
آپلود شده توسط:
کته کتاب
1404/03/07
دیدگاههای کتاب الکترونیکی غزاله خورشید