قتل: نمایشنامه در دو پرده
نویسنده:
ناصر ایرانی
امتیاز دهید
پیش درآمد:
صدای موتور آمبولانسی که نزدیک می شود می ایستد، و پس از چند لحظه به راه می افتد و دور می شود. پرده بالا می رود. در تاریک روشن ساعتی که نه شب است و نه روز در یکی از خیابانهای شهر، چند سپور با عجله زمین را می شویند.
پرده اول؛ صحنه اول:
اطاق خواب حسین.
حسین دستپاچه و به هیجان آمده وارد اطاق می شود و به طرف پنجره می رود. مهدی در حالی که پیژامه اش را تن میکند همراه او است.
حسین امیدوار: (پرده پنجره را پس می زند). خودم دیدم با چشمهای خودم دیدم.
مهدی امیدوار: پرده را چرا پس میزنی؟ برو کنار. (با احتیاط از لای پرده نگاه می کند.) کجا بود؟
فاطمه امیدوار خواب آلود وارد صحنه می شود.
فاطمه امیدوار: چی شده؟
مهدی امیدوار: هیچی... چیزی نشده برو بخواب.
فاطمه امیدوار: خیال می کنی حرفت را باور می کنم، بعد از این همه سال که رنگ شدم و هر چی گفتی باور کردم؟ (پرده را پس میزند که بیرون را نگاه کند.)...
صدای موتور آمبولانسی که نزدیک می شود می ایستد، و پس از چند لحظه به راه می افتد و دور می شود. پرده بالا می رود. در تاریک روشن ساعتی که نه شب است و نه روز در یکی از خیابانهای شهر، چند سپور با عجله زمین را می شویند.
پرده اول؛ صحنه اول:
اطاق خواب حسین.
حسین دستپاچه و به هیجان آمده وارد اطاق می شود و به طرف پنجره می رود. مهدی در حالی که پیژامه اش را تن میکند همراه او است.
حسین امیدوار: (پرده پنجره را پس می زند). خودم دیدم با چشمهای خودم دیدم.
مهدی امیدوار: پرده را چرا پس میزنی؟ برو کنار. (با احتیاط از لای پرده نگاه می کند.) کجا بود؟
فاطمه امیدوار خواب آلود وارد صحنه می شود.
فاطمه امیدوار: چی شده؟
مهدی امیدوار: هیچی... چیزی نشده برو بخواب.
فاطمه امیدوار: خیال می کنی حرفت را باور می کنم، بعد از این همه سال که رنگ شدم و هر چی گفتی باور کردم؟ (پرده را پس میزند که بیرون را نگاه کند.)...
آپلود شده توسط:
ساری گلین
1404/03/05
دیدگاههای کتاب الکترونیکی قتل: نمایشنامه در دو پرده