رسته‌ها
دو زندگی
امتیاز دهید
5 / 4
با 4 رای
امتیاز دهید
5 / 4
با 4 رای
از متن کتاب:
حیدرقول بر فراز تپه دلپذیر خود که روی آن علفهای سفت و خشن بندرت روئیده تک و تنها نشسته بود. در آن دوردست جمعی از چادرهای نمدی دیده میشد. حیدر قول هر روز گله بزها و گوسفندان همسایگان را باینجا میچراند و بی عجله گلیم نمدی را روی زمین پهن می کند و روی آن چهارزانو می نشیند و دستان خود را که طی زندگی طولانی کار کرده اند و رگهای کبود در پشت آنها بچشم می خورد، روی زانوهایش می گذارد و با این وضع ساعتها بی حرکت می ماند. اینکه او مراقب گله است یا بفکر چیزی مربوط بخود فرو رفته چیزی است که تشخیص آن مشکل است.
وقت نماز ظهر نزدیک میشد. حیدر قول حالا دیگر خیلی وقت بود که میل کرده بود مقداری ناس (توتون مکیدنی) را زیر زبان بریزد، ولی او هیچوقت بخود اجازه نمی داد که پیش از نماز خودش را نجس کند. از اینرو صبورانه انتظار می کشید و زیر چشمی به خورشید نگاه می کرد تا بداند وقت نماز کی میرسد.
حیدرقول برای اینکه خودش را فریب دهد با حرکت عادی از جیب پهلوی قبای خود ناسدان مسی را در آورد و آنرا به ساقه چکمهاش زد و بعد بدون شتاب درب آنرا باز کرد و بروی کف دستش تکان داده از آن ناس ریز و کمی مرطوب را بدستش ریخت. ناگهان بادی وزید و ناس را از کف دست خشک پیر مرد ربود در حالیکه پیچ و تاب می خورد، سوت زنان گرد و غبار غلیظی را از یک قطعه زمین خاکی بهوا بلند کرد. ریش حنائی رنگ تنک و باریک حیدر قول فوراً لک و پیس‌دار شد...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
213
آپلود شده توسط:
کته کتاب
کته کتاب
1404/01/27

کتاب‌های مرتبط

کیک عروسی
کیک عروسی
4.8 امتیاز
از 4 رای
نخستین پرواز درناها
نخستین پرواز درناها
4.3 امتیاز
از 4 رای
در اعماق گورکی
در اعماق گورکی
4.4 امتیاز
از 32 رای
مدراتو کانتابیله
مدراتو کانتابیله
4.4 امتیاز
از 29 رای
در حال کندن پوست پیاز
در حال کندن پوست پیاز
4.2 امتیاز
از 21 رای
گذر قصر
گذر قصر
4.2 امتیاز
از 33 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی دو زندگی

تعداد دیدگاه‌ها:
0
دیدگاهی درج نشده؛ شما نخستین نگارنده باشید.
دو زندگی
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک