بنیاد مطالعات ایران، برنامه تاریخ شفاهی: غلامرضا افخمی
درباره:
غلامرضا افخمی
امتیاز دهید
غلامرضا افخمی یک سیاستمدار و دیپلمات ایرانی است که به خاطر فعالیتهایش در دورهٔ پهلوی دوم شناخته شده است. او در زمینههای مختلف سیاسی، دیپلماتیک و آموزشی فعالیت داشته است. افخمی در دوران سلطنت محمدرضا شاه پهلوی بهعنوان سفیر ایران در کشورهای مختلف خدمت کرده و همچنین در سمتهای دولتی مختلفی نیز فعالیت داشته است. از جمله سمتهای او میتوان به معاونت وزارت امور خارجه و همچنین نمایندگی ایران در سازمان ملل اشاره کرد.
از متن کتاب:
سوال: در مورد مسائلی که مملکت را در آنزمان تهدید میکرد چیزی بنظرتان میرسد؟
دکتر افخمی: در آنزمان استنباط من از رویدادهای مختلف استنباط جوانی بود که در آنجا زندگی می کند، با این تفاوت که در برخی از موارد مطالبی که در اطرافم بحث میشد در خانه با یا کسانیکه بهر حال با مسائل سیاسی و نظامی آنزمان ارتباط داشتند، مسائلی بود که هم مهم بود و هم مرتبط با واقعیات، برای اینکه از طرف کسانی طرح می شد که هر کدامشان وظایف خاصی سیاسی یا نظامی را بر عهده داشتند. مهمترین مطلبی که از دیدگاه همه مملکت را تهدید می کرد، حزب توده بود و ترس زیاد بود، ترس از یکطرف باین دلیل که مملکت تازه از زیریوغ نیروهای نظامی خارجی فارغ شده بود، دو سه سالی بیشتر از مسئله آذربایجان نمی گذشت، قدرت نظامی شوروی فوق العاده بود، نیروی نظامی ایران خیلی ضعیف. حزب توده از یک پشتیبانی خیلی خاصی بهره مند بود از طرف شوروی و خیلی آشکار و بنابراین قدرت قابل ملاحظه ای را داشت. در آن زمان بنظر می رسید که حزب توده در ارتش رسوخ کرده بود ولی شاید تا بعد از دوران مصدق درست روشن نبود که چقدر رسوخ کرده ولی خوب همه این آقایانی که از آنها صحبت کردم، می دانستند که در ارتش رسوخ کرده و خیلی نگران این مطلب بودند. مسئله خود مصدق اینها را دچار اشکال می کرد. برای اینکه از یک طرف مصدق آشکارا یک آدم ناسیونالیستی بود، کسی بود که به مملکتش علاقمند بود و اینرا همه احساس می کردند که این علاقه وجود دارد، از طرف دیگر برای اینها بخصوص مسئله تضاد بین نخست وزیری مثل دکتر مصدق و پادشاه، تضاد خیلی مشکلی بود برای اینکه از یک طرف مسئله سیاسی بود و از یکطرف مسئله عاطفی، البته مسئله "لویالتی" و وفاداری و اینکه قسم خورده بودند از یک نظامی پشتیبانی بکنند، در عین حال بین خودشان هم مسئله وجود داشت...
از متن کتاب:
سوال: در مورد مسائلی که مملکت را در آنزمان تهدید میکرد چیزی بنظرتان میرسد؟
دکتر افخمی: در آنزمان استنباط من از رویدادهای مختلف استنباط جوانی بود که در آنجا زندگی می کند، با این تفاوت که در برخی از موارد مطالبی که در اطرافم بحث میشد در خانه با یا کسانیکه بهر حال با مسائل سیاسی و نظامی آنزمان ارتباط داشتند، مسائلی بود که هم مهم بود و هم مرتبط با واقعیات، برای اینکه از طرف کسانی طرح می شد که هر کدامشان وظایف خاصی سیاسی یا نظامی را بر عهده داشتند. مهمترین مطلبی که از دیدگاه همه مملکت را تهدید می کرد، حزب توده بود و ترس زیاد بود، ترس از یکطرف باین دلیل که مملکت تازه از زیریوغ نیروهای نظامی خارجی فارغ شده بود، دو سه سالی بیشتر از مسئله آذربایجان نمی گذشت، قدرت نظامی شوروی فوق العاده بود، نیروی نظامی ایران خیلی ضعیف. حزب توده از یک پشتیبانی خیلی خاصی بهره مند بود از طرف شوروی و خیلی آشکار و بنابراین قدرت قابل ملاحظه ای را داشت. در آن زمان بنظر می رسید که حزب توده در ارتش رسوخ کرده بود ولی شاید تا بعد از دوران مصدق درست روشن نبود که چقدر رسوخ کرده ولی خوب همه این آقایانی که از آنها صحبت کردم، می دانستند که در ارتش رسوخ کرده و خیلی نگران این مطلب بودند. مسئله خود مصدق اینها را دچار اشکال می کرد. برای اینکه از یک طرف مصدق آشکارا یک آدم ناسیونالیستی بود، کسی بود که به مملکتش علاقمند بود و اینرا همه احساس می کردند که این علاقه وجود دارد، از طرف دیگر برای اینها بخصوص مسئله تضاد بین نخست وزیری مثل دکتر مصدق و پادشاه، تضاد خیلی مشکلی بود برای اینکه از یک طرف مسئله سیاسی بود و از یکطرف مسئله عاطفی، البته مسئله "لویالتی" و وفاداری و اینکه قسم خورده بودند از یک نظامی پشتیبانی بکنند، در عین حال بین خودشان هم مسئله وجود داشت...
آپلود شده توسط:
souba
1403/12/01
دیدگاههای کتاب الکترونیکی بنیاد مطالعات ایران، برنامه تاریخ شفاهی: غلامرضا افخمی