من و ماه
نویسنده:
ترزا دورام
مترجم:
الله وردی آذری نجف آباد
امتیاز دهید
تصویرپرداز: کارم پیریس
ویراستار: محمد ابراهیم آذری نجف آباد
در زمین، من کلاغ سفید هستم. در آسمان، ماه هم سفید است.
از متن کتاب:
یکی بود یکی نبود. دوتا زاغ، بهتر بگویم دو تا کلاغ سیاه روی درختی لانه داشتند. کلاغ ماده شش تخم گذاشته بود. پنج تا از تخمها سفید با لکه های سیاه و یکی از تخم ها هم سیاه بود با خالهای سفید. این دو کلاغ روی تخمها خوابیده بودند و جوجه کلاغ ها آماده بودند که از تخم ها بیرون آیند. پدر و مادر کلاغ ها کنار لانه می نشستند و به این تخم ها نگاه می کردند و از چگونگی تخم سیاه می پرسیدند. این جوجه کلاغ هنوز از تخم بیرون نیامده بود و درون تخم سیاه با خود فکر می کرد و با خود گفت: قبل از بیرون جستن از تخم، من خوب می دانستم که با دیگر جوجه کلاغها فرق دارم و پدر و مادرم هم از من صحبت می کردند. مادرم می گفت: جوجه این تخم سیاه بی شک مانند جوجه های دیگر سیاه است. پدرم می گفت: البته این جوجه کلاغ هم مانند تمام جوجه کلاغ های دیگر است و با جوجه کلاغ های دیگر هیچ فرقی ندارد. من مطمئن هستم که هیچ فرقی باهم ندارند...
ویراستار: محمد ابراهیم آذری نجف آباد
در زمین، من کلاغ سفید هستم. در آسمان، ماه هم سفید است.
از متن کتاب:
یکی بود یکی نبود. دوتا زاغ، بهتر بگویم دو تا کلاغ سیاه روی درختی لانه داشتند. کلاغ ماده شش تخم گذاشته بود. پنج تا از تخمها سفید با لکه های سیاه و یکی از تخم ها هم سیاه بود با خالهای سفید. این دو کلاغ روی تخمها خوابیده بودند و جوجه کلاغ ها آماده بودند که از تخم ها بیرون آیند. پدر و مادر کلاغ ها کنار لانه می نشستند و به این تخم ها نگاه می کردند و از چگونگی تخم سیاه می پرسیدند. این جوجه کلاغ هنوز از تخم بیرون نیامده بود و درون تخم سیاه با خود فکر می کرد و با خود گفت: قبل از بیرون جستن از تخم، من خوب می دانستم که با دیگر جوجه کلاغها فرق دارم و پدر و مادرم هم از من صحبت می کردند. مادرم می گفت: جوجه این تخم سیاه بی شک مانند جوجه های دیگر سیاه است. پدرم می گفت: البته این جوجه کلاغ هم مانند تمام جوجه کلاغ های دیگر است و با جوجه کلاغ های دیگر هیچ فرقی ندارد. من مطمئن هستم که هیچ فرقی باهم ندارند...
آپلود شده توسط:
Kandooo
1403/11/01
دیدگاههای کتاب الکترونیکی من و ماه