مگس
نویسنده:
ژرژ لانژلان
مترجم:
محمد بختیاری
امتیاز دهید
از متن کتاب:
تلفن ها و زنگ تلفنها همیشه باعث آزارم می شوند. سالها قبل وقتی روی دیوارها نصبشان می کردند، از آنها متنفر بودم ولی این روزها وقتی در هر گوشه و کناری وجود دارند. واقعا مزاحم اند. ما در فرانسه یک ضرب المثل داریم که می گوید هر مردی در خانه خودش ارباب است؛ با وجود تلفن این گفته هم صحت خود را از دست میدهد حتی دیگر شک دارم که انگلیسیها هم در قلعه هایشان پادشاه خود باشند.
وقتی در دفتر حضور دارم، صدای ناگهانی تلفن مرا آشفته می کند. این طور به من القا می شود که مهم نیست به چه کاری مشغولم. با وجود اینکه تابلویی دارم، با وجود اینکه منشی دارم، با وجود اینکه در و دیواری در اطرافم برای حفظ حریم هست اما شخص بیگانهای وارد اتاق من می شود، روی میزم می رود و راست در گوش من حرف می زند، بدون توجه به اینکه من میخواهم به حرف هایش توجه کنم یا نه. در خانه باز هم همین احساس را دارم، اما بدترین قسمت آن وقتی است که در اوج شب تلفن زنگ میخورد اگر کسی من را در لحظه ای که بر می خیزم و کورمال کورمال تلفن را پاسخ می دهم من را ببیند، حدس می زنم دقیقا مثل سایر مردهای خواب آلودی باشم که او را پریشان کرده اند. حقیقت این است در این لحظه دچار شوک می شوم، چرا که خیال می کنم غریبه ای در خانه را شکسته و مستقیما وارد اتاق من شده است تا وقتی که گوشی را بلند می کنم و می گویم آقای دلامبر هستم، گوشم با شماست تظاهر به خونسردی می کنم، اما زمانی به حالت عادی برمی گردم که طرف دیگر را بشناسم و بدانم که از من چه می خواهد...
تلفن ها و زنگ تلفنها همیشه باعث آزارم می شوند. سالها قبل وقتی روی دیوارها نصبشان می کردند، از آنها متنفر بودم ولی این روزها وقتی در هر گوشه و کناری وجود دارند. واقعا مزاحم اند. ما در فرانسه یک ضرب المثل داریم که می گوید هر مردی در خانه خودش ارباب است؛ با وجود تلفن این گفته هم صحت خود را از دست میدهد حتی دیگر شک دارم که انگلیسیها هم در قلعه هایشان پادشاه خود باشند.
وقتی در دفتر حضور دارم، صدای ناگهانی تلفن مرا آشفته می کند. این طور به من القا می شود که مهم نیست به چه کاری مشغولم. با وجود اینکه تابلویی دارم، با وجود اینکه منشی دارم، با وجود اینکه در و دیواری در اطرافم برای حفظ حریم هست اما شخص بیگانهای وارد اتاق من می شود، روی میزم می رود و راست در گوش من حرف می زند، بدون توجه به اینکه من میخواهم به حرف هایش توجه کنم یا نه. در خانه باز هم همین احساس را دارم، اما بدترین قسمت آن وقتی است که در اوج شب تلفن زنگ میخورد اگر کسی من را در لحظه ای که بر می خیزم و کورمال کورمال تلفن را پاسخ می دهم من را ببیند، حدس می زنم دقیقا مثل سایر مردهای خواب آلودی باشم که او را پریشان کرده اند. حقیقت این است در این لحظه دچار شوک می شوم، چرا که خیال می کنم غریبه ای در خانه را شکسته و مستقیما وارد اتاق من شده است تا وقتی که گوشی را بلند می کنم و می گویم آقای دلامبر هستم، گوشم با شماست تظاهر به خونسردی می کنم، اما زمانی به حالت عادی برمی گردم که طرف دیگر را بشناسم و بدانم که از من چه می خواهد...
آپلود شده توسط:
mohamedbk
1403/10/19
دیدگاههای کتاب الکترونیکی مگس