زن، عرصه اجتماع - دفتر ۱

روند حضور دختران در دانشگاه‌ها نقش توسعه مشارکتی در فقرزدایی از زنان فلسفه سیاسی کانت، «زنان شهروندان منفعل»

از متن کتاب:
جنسیت، واقعیتی انکارناپذیر در نظام آفرینش است که افراد انسانی را از همان ابتدای خلقت به دو گروه کاملاً متمایز زن و مرد تقسیم نموده است. این تمایز دیرینه از یک سو پایه گذار زنجیره حیات و از سوی دیگر زمینه ساز رویارویی و مقایسه پایداری است که پایان آن هیچگاه فرا نخواهد رسید. اگر منطق خلقت را مبتنی بر تناسب و انتظام اجزای آن بدانیم این تناسب و انتظام، همان حکمت نهفته خداوندی است که ازواج متمایز و در عین حال متلازم انسان حیوان نبات و اشیاء را پدیدار ساخته است. به این ترتیب برتری و اولویت یکی بر دیگری در آیین فطرت قرار نمی گیرد. اما بر عکس در اندیشه عقلانی، عالم واقع و تجربه تاریخ بیان کننده حکایت دیگری است و آن اینکه زنان همواره علاوه بر آنکه در مراتب مادون مردان قرار گرفته اند هیچ گاه از نارواییهای فراوان تحقیر و اهانت نیز در امان نبوده اند. تاریخ زندگی بشر نشان می دهد که در تکوین جوامع اولیه، افراد بشر به رغم کرامت ذاتی و تعقل انسانی برای ارضای توقعات خود، در رویارویی ها و ستیزه جویی های فردی و اجتماعی از حربه روز و اقتدار استفاده کرده اند و بدین ترتیب طبقات گوناگون ایجاد شده و جلوه های عدیده ای از استکبار و استضعاف را پدیدار ساخته است...