خلاصه کتاب فایدون
نویسنده:
افلاطون
امتیاز دهید
بینشهای فلسفی درباره مرگ
معرفی کتاب فایدون:
خلاصه کتاب «فایدون» (Phaedo) مختصر شده یکی از مهمترین آثار «افلاطون» (Plato)، فیلسوف بزرگ یونان باستان است که حدود سال ۳۸۵ قبل از میلاد نگاشته شده است. این کتاب آخرین گفتگوهای سقراط، استاد افلاطون، را در روز اعدامش روایت میکند.
در این اثر ماندگار، افلاطون از زبان فایدون، یکی از شاگردان سقراط، واپسین ساعات زندگی این فیلسوف بزرگ را شرح میدهد. محور اصلی گفتگوها حول موضوعات عمیق فلسفی مانند جاودانگی روح، مرگ، و ماهیت حقیقت میچرخد. سقراط با آرامش خاصی که از باور عمیقش به جاودانگی روح نشات میگیرد، به استقبال مرگ میرود و در آخرین لحظات نیز به تعلیم شاگردانش میپردازد.
بخشی از کتاب فایدون:
«در آن روز سرنوشتساز، اتاق کوچک زندان مملو از شاگردان و دوستان سقراط بود. همه با چشمانی نمناک به استاد خود مینگریستند که با آرامشی شگفتانگیز بر تخت نشسته و درباره جاودانگی روح سخن میگفت. سقراط با لحنی آرام و اطمینانبخش توضیح میداد که چگونه فلسفه راهی است برای آماده شدن جهت این لحظه، لحظه جدایی روح از تن. او معتقد بود که روح در طول زندگی، اسیر تن است و تنها با مرگ است که میتواند به حقیقت ناب و جهان ایدهها دست یابد. در حالی که شاگردانش با اندوه به او گوش میدادند، سقراط با شور و اشتیاق از زیبایی این رهایی سخن میگفت.
نگهبان جام شوکران را آورد و سقراط، با همان آرامش همیشگی، جام را گرفت. پیش از نوشیدن، رو به جمع کرد و گفت: «دوستان عزیزم، چرا چنین غمگین هستید؟ مگر نمیدانید که این تنها آغاز است، نه پایان؟ من همواره به شما آموختهام که روح، جاودانه است و مرگ تنها دروازهای است به سوی حقیقت متعالی. آیا شایسته نیست که با شادی به استقبال چنین سفری برویم؟» سپس، در حالی که کریتون و دیگر شاگردان نزدیکش میگریستند، با اطمینان جام را سر کشید. تا آخرین لحظات، او همچنان به گفتگو با شاگردانش ادامه داد و حتی زمانی که سرما به پاهایش میرسید، هنوز درباره حکمت و معرفت سخن میگفت. اینگونه بود که بزرگترین معلم یونان باستان، با آرامش و متانت، به زندگی خود پایان داد و به جهانی که همواره در جستجویش بود، پیوست.»
بیشتر
معرفی کتاب فایدون:
خلاصه کتاب «فایدون» (Phaedo) مختصر شده یکی از مهمترین آثار «افلاطون» (Plato)، فیلسوف بزرگ یونان باستان است که حدود سال ۳۸۵ قبل از میلاد نگاشته شده است. این کتاب آخرین گفتگوهای سقراط، استاد افلاطون، را در روز اعدامش روایت میکند.
در این اثر ماندگار، افلاطون از زبان فایدون، یکی از شاگردان سقراط، واپسین ساعات زندگی این فیلسوف بزرگ را شرح میدهد. محور اصلی گفتگوها حول موضوعات عمیق فلسفی مانند جاودانگی روح، مرگ، و ماهیت حقیقت میچرخد. سقراط با آرامش خاصی که از باور عمیقش به جاودانگی روح نشات میگیرد، به استقبال مرگ میرود و در آخرین لحظات نیز به تعلیم شاگردانش میپردازد.
بخشی از کتاب فایدون:
«در آن روز سرنوشتساز، اتاق کوچک زندان مملو از شاگردان و دوستان سقراط بود. همه با چشمانی نمناک به استاد خود مینگریستند که با آرامشی شگفتانگیز بر تخت نشسته و درباره جاودانگی روح سخن میگفت. سقراط با لحنی آرام و اطمینانبخش توضیح میداد که چگونه فلسفه راهی است برای آماده شدن جهت این لحظه، لحظه جدایی روح از تن. او معتقد بود که روح در طول زندگی، اسیر تن است و تنها با مرگ است که میتواند به حقیقت ناب و جهان ایدهها دست یابد. در حالی که شاگردانش با اندوه به او گوش میدادند، سقراط با شور و اشتیاق از زیبایی این رهایی سخن میگفت.
نگهبان جام شوکران را آورد و سقراط، با همان آرامش همیشگی، جام را گرفت. پیش از نوشیدن، رو به جمع کرد و گفت: «دوستان عزیزم، چرا چنین غمگین هستید؟ مگر نمیدانید که این تنها آغاز است، نه پایان؟ من همواره به شما آموختهام که روح، جاودانه است و مرگ تنها دروازهای است به سوی حقیقت متعالی. آیا شایسته نیست که با شادی به استقبال چنین سفری برویم؟» سپس، در حالی که کریتون و دیگر شاگردان نزدیکش میگریستند، با اطمینان جام را سر کشید. تا آخرین لحظات، او همچنان به گفتگو با شاگردانش ادامه داد و حتی زمانی که سرما به پاهایش میرسید، هنوز درباره حکمت و معرفت سخن میگفت. اینگونه بود که بزرگترین معلم یونان باستان، با آرامش و متانت، به زندگی خود پایان داد و به جهانی که همواره در جستجویش بود، پیوست.»
آپلود شده توسط:
Ketabnak
1403/08/12
دیدگاههای کتاب الکترونیکی خلاصه کتاب فایدون