رسته‌ها
شبات
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 0 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 0 رای
از متن کتاب:
صحنه؛
کوچه یی در، جلو از راست به چپ. دکه یی در سمت چپ. در ورودی یک خانه در سمت راست. داخل خانه دو اطاق و یک مستراح، یک حوض با شمعدانی هایی در اطرافش در وسط.
تاریکی - صدای کوبیدن به یک در.

صدای هاشم: آقای رحیمی آقای رحیمی!
صدای زن رحیمی: چی شده؟ چیه؟
صدای هاشم: آقای رحیمی هستند؟
صدای زن رحیمی: خوابیده. چکارش داری سر ظهری؟
صدای هاشم: بیدارش کن، بهش بگو، رادیو گفته ممکنه زلزله بیاد.
صدای رحیمی: چیه ؟ چی شده ؟
صدای هاشم: آقای رحیمی! رادیو گفته ممکنه زلزله بیاد. چون شما از مردن می ترسین، خواستم خبرتون کنم که توی خواب نمیرین.
صدای رحیمی: مرتیکه چرا مردم رو زابراه میکنی؟ پدر سوخته، نمیذاری مردم بخوابند، الهی خدا ازین بدترت کنه.
صدای کوبیدن دری دیگر...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
53
آپلود شده توسط:
Faryadesokoot
Faryadesokoot
1403/10/29

کتاب‌های مرتبط

برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی شبات

تعداد دیدگاه‌ها:
0
دیدگاهی درج نشده؛ شما نخستین نگارنده باشید.
شبات
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک