تفریق در گذر زمان
نویسنده:
نوشین جم نژاد
امتیاز دهید
از پیشگفتار:
دیروز خیال کردم همچون ذره ای لرزان و سرگردان در چرخ گردون زندگانی می چرخم و موج می زنم و امروز به خوبی می دانم که من همان چرخ گردونم و تمام زندگی به صورت ذراتی با نظم در من می جنبد.
آنان در بیداری می گویند: «تو و جهانی که در آن به سر می بری چیزی جز دانه ای ماسه بر ساحلی لایتناهی در دریای بیکران هستی نخواهی بود.»
در رویایم به آنان گفتم:
«من دریای لایتناهی ام
و تمام جهان چیزی جز دانه هایی از شن بر ساحل من نیست.
در این ساحل و در میان ماسه و کف
برای همیشه گام برمی دارم.
مد، جا پای مرا محو خواهد کرد
و باد، کف را از میان خواهد برد
لیک دریا و ساحل
تا ابد خواهند ماند.»
این کتاب کوچک، بزرگتر از نامش نیست؛ مشتی ماسه و کف است.
و به رغم آنچه میان دانه های ماسه و دانه های دلم نهاده ام
و به رغم آنچه از عصاره روحم بر کف آن ریخته ام.
لیک اکنون و تا آبد
از ساحل به دریا نزدیک تر خواهم بود.
و از شوق محدود تا دیدار نامحدود نزدیک تر خواهم شد.
در میان هر مرد و زنی
اندکی ماسه و کمی کف است.
برخی آشکارش می کنند و بعضی شرم دارند...
دیروز خیال کردم همچون ذره ای لرزان و سرگردان در چرخ گردون زندگانی می چرخم و موج می زنم و امروز به خوبی می دانم که من همان چرخ گردونم و تمام زندگی به صورت ذراتی با نظم در من می جنبد.
آنان در بیداری می گویند: «تو و جهانی که در آن به سر می بری چیزی جز دانه ای ماسه بر ساحلی لایتناهی در دریای بیکران هستی نخواهی بود.»
در رویایم به آنان گفتم:
«من دریای لایتناهی ام
و تمام جهان چیزی جز دانه هایی از شن بر ساحل من نیست.
در این ساحل و در میان ماسه و کف
برای همیشه گام برمی دارم.
مد، جا پای مرا محو خواهد کرد
و باد، کف را از میان خواهد برد
لیک دریا و ساحل
تا ابد خواهند ماند.»
این کتاب کوچک، بزرگتر از نامش نیست؛ مشتی ماسه و کف است.
و به رغم آنچه میان دانه های ماسه و دانه های دلم نهاده ام
و به رغم آنچه از عصاره روحم بر کف آن ریخته ام.
لیک اکنون و تا آبد
از ساحل به دریا نزدیک تر خواهم بود.
و از شوق محدود تا دیدار نامحدود نزدیک تر خواهم شد.
در میان هر مرد و زنی
اندکی ماسه و کمی کف است.
برخی آشکارش می کنند و بعضی شرم دارند...
آپلود شده توسط:
mehdirezayi
1403/10/24
دیدگاههای کتاب الکترونیکی تفریق در گذر زمان