دروغی بزرگ درباره فردوسی و شاهنامه
نویسنده:
ابوالقاسم پرتو
درباره:
فردوسی
امتیاز دهید
از مقدمه:
در این پژوهش کوشش من آن است که با بهره گیری از نوشته های پیشینیان و به ویژه تاریخنامه ها، هر چند که شناسایی درست از نادرست در تاریخ کار آسانی نیست، از رازهای پنهان در داستان فردوسی و محمود غزنوی که گفت و گو برانگیز است، پرده بردارم. آماج من در این کوشش نمایاندن چهره ی راستین فردوسی نیز هست، زیرا از هنگامی که به گنجینه ی ورجاوند شاهنامه دست یافته ام، همواره از خویش پرسیده ام این داستانسرای پیرو این دهگان آزاده که سی سال در زنده کردن زبان پارسی کوشیده، چگونه روا داشته که خود را یا شاهنامه را به درهم و دینار بفروشد؟ آن فردوسی که من شناخته ام، با آن چهره ی آسمانی دراندیشه هایم و آن کوشنده مردی که از بابک و مازیارو مردآویز در بازگرداندن زندگی به مردمی شکست خورده (و نه شکست پذیرفته) پیشی گرفته است، نمی تواند همانند چکامه سرایانی که در دربار محمود غزنوی گشایشنامه ی سومنات را می سروده و از پیراستن گیسوی ایاز به آراستن سرو می رسیده اند، دریوزه ی خوان خان ترکی بوده باشد که ناز خلیفگان بغداد را می کشیده است...
در این پژوهش کوشش من آن است که با بهره گیری از نوشته های پیشینیان و به ویژه تاریخنامه ها، هر چند که شناسایی درست از نادرست در تاریخ کار آسانی نیست، از رازهای پنهان در داستان فردوسی و محمود غزنوی که گفت و گو برانگیز است، پرده بردارم. آماج من در این کوشش نمایاندن چهره ی راستین فردوسی نیز هست، زیرا از هنگامی که به گنجینه ی ورجاوند شاهنامه دست یافته ام، همواره از خویش پرسیده ام این داستانسرای پیرو این دهگان آزاده که سی سال در زنده کردن زبان پارسی کوشیده، چگونه روا داشته که خود را یا شاهنامه را به درهم و دینار بفروشد؟ آن فردوسی که من شناخته ام، با آن چهره ی آسمانی دراندیشه هایم و آن کوشنده مردی که از بابک و مازیارو مردآویز در بازگرداندن زندگی به مردمی شکست خورده (و نه شکست پذیرفته) پیشی گرفته است، نمی تواند همانند چکامه سرایانی که در دربار محمود غزنوی گشایشنامه ی سومنات را می سروده و از پیراستن گیسوی ایاز به آراستن سرو می رسیده اند، دریوزه ی خوان خان ترکی بوده باشد که ناز خلیفگان بغداد را می کشیده است...
آپلود شده توسط:
esther
1404/02/16
دیدگاههای کتاب الکترونیکی دروغی بزرگ درباره فردوسی و شاهنامه