رسته‌ها
از خاطره ها و گریز
امتیاز دهید
5 / 5
با 1 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 5
با 1 رای
بخشی از شعر من نمیدانم:
پیش درآمد
در آغاز استعاره بود
هیچ کس نمی دانست
که خود را دیگری می پندارد
در زروه ی خیال
جهان چنان حیران و مبهوت
در قامت شکیل ما می نگریست
پنداشتی که می پرسد:
تکلیف من چیست
فرزندان پر تحرک آدم و حوا
در میانه ی راه
به لانه ی روباهی بود
نه آشیان پرنده یی
نه خشت خامی تا به زیر سر نهی
فریادی ناگزیر
ریشه در خون و شاخه در نور هر ستاره ی بیدار
و ما ناگزیر جاودانه می شدیم
تا شرمساری از دیگری نکشیم
اکنون
چه می کنید
کودکان نمک نشناس همیشه ی همان
در جزایر نامسکون ایمان های پرپر شده
در پایان
من نمیدانم
ای نیکی های بیحاصل
ای بدیهای خوش برخورد
من نمیدانم...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
63
آپلود شده توسط:
esther
esther
1404/01/23

کتاب‌های مرتبط

واژه‌های مسری
واژه‌های مسری
5 امتیاز
از 2 رای
برگریزان
برگریزان
4.6 امتیاز
از 5 رای
معجزات شعر و سخن پارسی
معجزات شعر و سخن پارسی
4.4 امتیاز
از 5 رای
حواشی مخفی: مجموعه شعر
حواشی مخفی: مجموعه شعر
4.3 امتیاز
از 27 رای
به موازات توقف
به موازات توقف
4.5 امتیاز
از 4 رای
کف خیابان فراق سالی بود
کف خیابان فراق سالی بود
3.3 امتیاز
از 4 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی از خاطره ها و گریز

تعداد دیدگاه‌ها:
0
دیدگاهی درج نشده؛ شما نخستین نگارنده باشید.
از خاطره ها و گریز
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک