قایقران رود پاییز، توفانی، سرپوش سربی: سه بازی از صفی
نویسنده:
علی اصغر صفوی
امتیاز دهید
از متن کتاب:
پیشبازی: علاوه بر اصوات ناهنجار آدمهای گوشه و کنار، اسکله، بارانداز، انبار توشه گمرک، ساحلی گرم، شیون دیگری از فرودگاه، گارراه آهن، بخانه یی که در مجاورت دنیای ماشین بندر هست راه یافته ست. صدا و گفتگو و همهمه یی بسیار از کریدور بنای دو اشکو به ساحلی بسرسرای طبقه اول خانه می تراود. یکی دو آدمیزاد در کریدور بلندتر از سایران مشغول گفتگویند. ظاهرن باید آندو از جمع درون کریدور فاصله یی داشته باشند.
یکی: «چی فک میکنی؟» (فقط صداست که از سر سرا به کریدور می دود)
دیگری: «که باومدنش، میارزید؟»
یکی: «آره؟ میارزید؟» (پس از سکوت)
دیگری: نه
یکی: «پس چرا اومدی؟» (غریو کشتی نفتکش از خارج)
دیگری: «هه ... بیخودی»
یکی: «نگفتی کجا بودی؟»
دیگری: «هیچ جا»...
پیشبازی: علاوه بر اصوات ناهنجار آدمهای گوشه و کنار، اسکله، بارانداز، انبار توشه گمرک، ساحلی گرم، شیون دیگری از فرودگاه، گارراه آهن، بخانه یی که در مجاورت دنیای ماشین بندر هست راه یافته ست. صدا و گفتگو و همهمه یی بسیار از کریدور بنای دو اشکو به ساحلی بسرسرای طبقه اول خانه می تراود. یکی دو آدمیزاد در کریدور بلندتر از سایران مشغول گفتگویند. ظاهرن باید آندو از جمع درون کریدور فاصله یی داشته باشند.
یکی: «چی فک میکنی؟» (فقط صداست که از سر سرا به کریدور می دود)
دیگری: «که باومدنش، میارزید؟»
یکی: «آره؟ میارزید؟» (پس از سکوت)
دیگری: نه
یکی: «پس چرا اومدی؟» (غریو کشتی نفتکش از خارج)
دیگری: «هه ... بیخودی»
یکی: «نگفتی کجا بودی؟»
دیگری: «هیچ جا»...
آپلود شده توسط:
ساری گلین
1404/01/16
دیدگاههای کتاب الکترونیکی قایقران رود پاییز، توفانی، سرپوش سربی: سه بازی از صفی