این روزها... و شعرهای دیگر
نویسنده:
ناصر زراعتی
امتیاز دهید
بخشی از نخستین شعر کتاب:
این روزها
کسالت ما را محاصره کرده
خمیازه کشیدن هم برای خودش کاریست
پس
خمیازه میکشیم؛
خمیازههای مسری پیدرپی
شاید از دور
خیال کنند که ما
فریاد میزنیم
اطرافمان
حلقه به حلقه
زنبورهای بیخاصیت
به هم وصل میشوند
ما لبخند میزنیم
(اتصال البته موجب خرسندیست
گیرم که جمع جامع جماعت مجموع هم
آواز اتحاد نخوانند.)
ما در بطالت این روزها
این گونه غوطهوریم
برخاستن، نشستن، دویدن، افتادن، باز دویدن...
این روزها
کسالت ما را محاصره کرده
خمیازه کشیدن هم برای خودش کاریست
پس
خمیازه میکشیم؛
خمیازههای مسری پیدرپی
شاید از دور
خیال کنند که ما
فریاد میزنیم
اطرافمان
حلقه به حلقه
زنبورهای بیخاصیت
به هم وصل میشوند
ما لبخند میزنیم
(اتصال البته موجب خرسندیست
گیرم که جمع جامع جماعت مجموع هم
آواز اتحاد نخوانند.)
ما در بطالت این روزها
این گونه غوطهوریم
برخاستن، نشستن، دویدن، افتادن، باز دویدن...
آپلود شده توسط:
Alisson90
1404/01/25
دیدگاههای کتاب الکترونیکی این روزها... و شعرهای دیگر