رسته‌ها
آه، اسفندیار مغموم
امتیاز دهید
5 / 4
با 2 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4
با 2 رای
نمایشنامه «آه، اسفندیار مغموم» برنده جایزه اول در مسابقه نمایشنامه نویسی سومین جشن طوس است. گروه داوران آن را به خاطر «برداشت نو آن از داستان رستم و اسفندیار» و به خاطر برخوردار بودن از «زبان نمایشی مناسبی که به زبان شاهنامه فردوسی نزدیک است» ستوده اند.

از متن کتاب:
صحنه اول؛
(تابوت اسفندیار توسط همسرایان سرودخوان در حالی که پشوتن و موبد و بزرگان به دنبال تابوت قدم بر می دارند به بارگاه گشتاسپ آورده می شود. جز نگهبانان کسی در بارگاه نیست.)
همسرایان: ما ترا دریا می بینیم،
آبی، آبی، آبی،
ما ترا آسمان می بینیم
آبی، آبی، آبی.
(تابوت را به زمین می گذارند)
پشوتن: گشتاسپ کجاست؟
نگهبان: سلطان در نخجیر گاه به سر می برد.
موبد: ای اهورا، به گفتار آن کس باید گوش فراداد که به راستی اندیشیده است، بدان خردمندی که درمان بخش زندگی است، بدان کسی که تواند در برابر آذر فروزان، بدانسان که باید سخن راست و استوار بر زبان راند.
بزرگ اول: شهریاران خوب باید پادشاهی کنند، با کردارهای آیین نیک، شهریاران بد مباد که به ما پادشاهی کنند سپندار مذ.
همسرایان: چنین بادا
پشوتن: ای اهورا، برترین پیرو راستی و بزرگترین گراینده به دروغ کیست؟ دانایی باید تا دانایی را بدین پرسش پاسخ گوید و بیاگاهاند. مباد که از این پس نادان کسی را بفریبد. ای مزدا، تو ما را آموزگار منش نیک باش.
(کتابون و به آفرید و همای سراسیمه وارد می شوند. کتابون تابوت را بهت زده در آغوش گرفته است و می گرید)...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
44
آپلود شده توسط:
Faryadesokoot
Faryadesokoot
1403/11/22

کتاب‌های مرتبط

برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی آه، اسفندیار مغموم

تعداد دیدگاه‌ها:
0
دیدگاهی درج نشده؛ شما نخستین نگارنده باشید.
آه، اسفندیار مغموم
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک