رسته‌ها
حدیث غربت من
امتیاز دهید
5 / 4
با 3 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4
با 3 رای
از متن کتاب:
فرار می کنم. من بازم فرار می کنم! هر کاری که بکنن، بازم فرار می کنم. میگه امیر. میگه امیر من! ولی دروغ میگه. میدونم. دروغ میگه. ولی بعضی وقتا، آخه من چه میدونم. وقتی میگه امیر من. وقتی مامان بگه، مامانه خب. منم امیرشم. بعضی وقتا مامانه. بعضی وقتا نیس. از کجا بفهمم کی مامانه کی نیس؟ می فهمم. اما انقد هی عوض میشه که من نمی فهمم. الان دوباره پیداش میشه. نه. این دفه یکی دیگه پیداش میشه. اومد. گفت نمیتونی از دست ما در بری که. هر جا بری می یائیم. می یائیم دنبالت. می گفت دوستت داریم. همه شون میگن دوستت داریم. هی میآن منو پیدا میکنن. یه دفه مامانه، یه دفه اون بد ترکیبه س. یه دفه الخاندرو. پاول. یه دفه حسینه. میگه دوستت داریم. گفتم گه خوردی. یعنی نگفتم. نگفتم که. گفت بیا اینجا. گفت بیا بریم اینجا، من دوباره در رفتم. اون وقت تا داد بزنه امیر، من باید بدوم برم. وقتی می بینم مامان نیس. ولی بعضی وقتا دیگه نمیشه برگشت. می گه مامان. می گه مامان نباید بری راه دور. می گه مامان همین جا بازی کن. میگه اگه بری تو خیابون ماشین میزنه. میگم دوچرخه م. ولی نمی ده. اسکیامو گرفته. گرفت برد. دوچرخه مو نمیده...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
167
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
کته کتاب
کته کتاب
1403/06/24

کتاب‌های مرتبط

برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی حدیث غربت من

تعداد دیدگاه‌ها:
0
دیدگاهی درج نشده؛ شما نخستین نگارنده باشید.
حدیث غربت من
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک