ساکت
نویسنده:
محمد للری
امتیاز دهید
برگرفته از متن کتاب:
پرده ی اول
اول، قصر:
از پنج دقیقه قبل از شروع نمایش، هیاهوی مردم شهر از دور و نزدیک به گوش می رسد. باید اینطور استنباط شود که انقلاب عظیمی در حال انجام است... سپس پرده کنار می رود... قصری است مجلل که تا یکی دو روز قبل سالهای دراز مقر حکمرانی (پدها) بوده است... اکنون بعضی از دیوارها و ستونهای قصر زخمی شده و قسمتهائی نیز بکلی فروریخته است. چند جسد گوشه و کنار روی زمین دیده می شود که نگهبانها با عجله مشغول بردن آنها هستند. برناک خسته و کوفته روی یکی از پله ها نشسته است. یکی از نگهبانها در حالیکه بازوی جوان ژنده پوش خاک آلودی را در دست دارد از سمت چپ وارد می شود و مقابل برناک تعظیم می کند...
بیشتر
پرده ی اول
اول، قصر:
از پنج دقیقه قبل از شروع نمایش، هیاهوی مردم شهر از دور و نزدیک به گوش می رسد. باید اینطور استنباط شود که انقلاب عظیمی در حال انجام است... سپس پرده کنار می رود... قصری است مجلل که تا یکی دو روز قبل سالهای دراز مقر حکمرانی (پدها) بوده است... اکنون بعضی از دیوارها و ستونهای قصر زخمی شده و قسمتهائی نیز بکلی فروریخته است. چند جسد گوشه و کنار روی زمین دیده می شود که نگهبانها با عجله مشغول بردن آنها هستند. برناک خسته و کوفته روی یکی از پله ها نشسته است. یکی از نگهبانها در حالیکه بازوی جوان ژنده پوش خاک آلودی را در دست دارد از سمت چپ وارد می شود و مقابل برناک تعظیم می کند...
آپلود شده توسط:
Faryadesokoot
1403/06/03
دیدگاههای کتاب الکترونیکی ساکت