رسته‌ها
بهار آواره: مجموعه شعر
امتیاز دهید
5 / 4
با 2 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4
با 2 رای
از شعر مهتاب افسانه ای:
می روم که از نسیم بهاری
دامنی بسازم
بازش کنم
تا گلهای فراموش شده را
به آزادی نشان بدهم.
می روم
تا شیشه های پنجره را
ریسمانی کنم
تا افق
در آن ستاره بزاید
می روم
با دلی که در نسیم
و در شیشه
یله است.
وقتی که
آوازه ی دشت های طلایی
در صدای پرنده یی پیچید
باز خواهم گشت؛
با توبره یی از نور
که
از نسیم می تابد.
وقتی ستارگان
با صداقت شب های زمین
بوسه بر بافه ی گیسوان عشق زدند
صدای آوازم
در کوه می پیچد...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
60
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
محراب
محراب
1403/05/20

کتاب‌های مرتبط

از اشک هایم پلی می سازم
از اشک هایم پلی می سازم
5 امتیاز
از 1 رای
‫اهل همین کعبه ام‬
‫اهل همین کعبه ام‬
4 امتیاز
از 10 رای
از مرجان و اریدیس
از مرجان و اریدیس
5 امتیاز
از 9 رای
کالیوه
کالیوه
2.3 امتیاز
از 3 رای
از کشتارگاه
از کشتارگاه
4.3 امتیاز
از 35 رای
گوشه های اصفهان
گوشه های اصفهان
4.5 امتیاز
از 17 رای
درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی بهار آواره: مجموعه شعر

تعداد دیدگاه‌ها:
1
اکنون سرودم در بن بستی عجیب:
-------------------------------------------------
امیدهایم، آرزوهایم، و حتی تلاش هایم،
غرق شد،
در مشکلات زندگی،
در حسادت‌های اطرافیان،
و در بدخواهی مردم.
ای انسانها
چقدر حقیرید و بدبخت،
ناتوانید
و نمی‌خواهید که دیگران بتوانند
خاک بر سرتان...
و دیگر هیچ
بهار آواره: مجموعه شعر
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک