او رفت
نویسنده:
رقیه حسینی
امتیاز دهید
بخشی از شعر روز میلاد:
دست و بالم بسته است
قلکم بشکسته است
روز میلاد تو امروز رسید
گشته ام سر در گم
صُمٌّ بُکم عمی
چه توانم که خرید؟
روز میلاد تو انگار کم است
هرچه در پهنه گیتی به هم است
یادم است میگفتی که تولد زیباست
و مرا می خواندی
سوی یک نو شدن روحانی
هدیه ات هم نو بود
و خودت ناب ترین
چه توانم آورد؟
روز میلاد تو خود هدیه به ماست
هدیه دادن به تو ای خوب خطاست...
بیشتر
دست و بالم بسته است
قلکم بشکسته است
روز میلاد تو امروز رسید
گشته ام سر در گم
صُمٌّ بُکم عمی
چه توانم که خرید؟
روز میلاد تو انگار کم است
هرچه در پهنه گیتی به هم است
یادم است میگفتی که تولد زیباست
و مرا می خواندی
سوی یک نو شدن روحانی
هدیه ات هم نو بود
و خودت ناب ترین
چه توانم آورد؟
روز میلاد تو خود هدیه به ماست
هدیه دادن به تو ای خوب خطاست...
آپلود شده توسط:
hosseini860
1403/04/18
دیدگاههای کتاب الکترونیکی او رفت