ققنوس در بی ذهنی

مرغ راز:
مرغ حق پرنده ی جاودان
دوست قدیمی نسیم شامگاه
بنشین بر شاخه ی مهتاب
ناله های عاشقان را بشنو
صدای سنگها به گوش میرسد
ابرهای تیره شب عاشقانه حرکت می کنند
عاشقی در خیالش رنگین کمان می شود
اوج میگیرد موج به سمت آسمان
شعله های آتش در حسرت موج
عبور سبز یک مسافر از جاده ی بی انتهای برزخ
لبخند گیاهان و جنگل شب
استراحت آفتاب
تعطیلی در طبیعت
چشم گرگهای تنها و خواب دسته جمعی شغالها
رنج ومه
همه در یک خط میروند
در چشمان مرغ راز