خواب فرهاد در بیداری
نویسنده:
امیر بهاری
امتیاز دهید
نقد و نظری در زندگی و ترانه های فرهاد مهراد
بخشی از مقدمه کتاب:
رای فرهاد اینکه خودش با اثرش چه حسوحالی دارد و اینکه تاریخ چگونه او را بازخوانی میکند مسئلهای بنیادی بود. این موضوع برای او وجه زیباییشناختی داشت، هرچند فراتر از آن عمل میکرد. مثلاً همسرش میگوید کارهای متاخری را که در برف و خواب در بیداری ارائه شده بود بیشتر دوست داشت، ولی در همین اندک اجراهای زندهای که از او باقی مانده میبینیم که بهدلیل توقع مخاطب تعدادی از آثارِ پیشینش را هم میخواند. آثار پیش از انقلابِ فرهاد که دیگران برایش ساختهاند نزد بخش عمدهای از موسیقیشناسان و موسیقیدوستانْ آثار کاملتری هستند، اما آنچه فرهاد به آن باور کامل داشت آثاری بودند که در دو دههی آخر زندگی خلق کرد. یعنی اگر بخواهید فرهاد را خالص، آنطور که خودش دوست داشت، بشناسید، باید دو آلبوم بعد از انقلابش را بیشتر گوش کنید.
هنرمندی که حتی به کارنامهی کوچک و قابلقبول خودش با دیدهی تردید مینگرد، به درست یا غلط، حساستر از این حرفهاست که بتواند بپذیرد مدالی بهجز هنرمند و موسیقیدان به سینهی او بیاویزند. با این اوصاف، این اجازه را به من بدهید که تاکید کنم: نه! فرهاد هنرمند معترض در آن مفهوم فعال و کنشگر سیاسی-اجتماعی نبود.
ماجرا اما برای من در یک روز پاییزی شروع شد. آبان ۱۳۹۱ پوران گلفام، همسر فرهاد، در مستند جمعههای فرهاد گفت که وقتی در آخرین روز اداریِ اسفند ۱۳۷۷ اجرای نوروزی فرهاد را لغو کردند فرهاد بسیار ناراحت شد. تاکید گلفام بر اینکه فرهاد هیچوقت آنقدری از مسائل اینگونهای ناراحت نمیشد در پس ذهنم ماند. کمتر از یک سال بعد، در شهریور ۱۳۹۲، بهسراغ پوران گلفام رفتم تا بهبهانهی سالگرد تولد فرهاد برای روزنامهی اعتماد گفتوگویی انجام بدهیم. آن بخش از حرفهای پوران گلفام که از حساسیت فرهاد دربارهی پاکیزگی شهر حرف میزد، یا اصرارش به ماندن در ایران، و یا گرهای که با نوروز داشت، یا اِکراهش از اینکه برای درمان بیماری دست به هر کاری بزند، فرهاد را برایم تبدیل به «مسئله» کرد. چگونهشهروندی وقتی در شهر آلودگی میبیند، با ماسک و دستکش میرود و آشغالها را جمع میکند؟ و نسبت این شهروند را با آن خوانندهی بامنزلت در چه چیزهایی میتوان جستوجو کرد؟...
بیشتر
بخشی از مقدمه کتاب:
رای فرهاد اینکه خودش با اثرش چه حسوحالی دارد و اینکه تاریخ چگونه او را بازخوانی میکند مسئلهای بنیادی بود. این موضوع برای او وجه زیباییشناختی داشت، هرچند فراتر از آن عمل میکرد. مثلاً همسرش میگوید کارهای متاخری را که در برف و خواب در بیداری ارائه شده بود بیشتر دوست داشت، ولی در همین اندک اجراهای زندهای که از او باقی مانده میبینیم که بهدلیل توقع مخاطب تعدادی از آثارِ پیشینش را هم میخواند. آثار پیش از انقلابِ فرهاد که دیگران برایش ساختهاند نزد بخش عمدهای از موسیقیشناسان و موسیقیدوستانْ آثار کاملتری هستند، اما آنچه فرهاد به آن باور کامل داشت آثاری بودند که در دو دههی آخر زندگی خلق کرد. یعنی اگر بخواهید فرهاد را خالص، آنطور که خودش دوست داشت، بشناسید، باید دو آلبوم بعد از انقلابش را بیشتر گوش کنید.
هنرمندی که حتی به کارنامهی کوچک و قابلقبول خودش با دیدهی تردید مینگرد، به درست یا غلط، حساستر از این حرفهاست که بتواند بپذیرد مدالی بهجز هنرمند و موسیقیدان به سینهی او بیاویزند. با این اوصاف، این اجازه را به من بدهید که تاکید کنم: نه! فرهاد هنرمند معترض در آن مفهوم فعال و کنشگر سیاسی-اجتماعی نبود.
ماجرا اما برای من در یک روز پاییزی شروع شد. آبان ۱۳۹۱ پوران گلفام، همسر فرهاد، در مستند جمعههای فرهاد گفت که وقتی در آخرین روز اداریِ اسفند ۱۳۷۷ اجرای نوروزی فرهاد را لغو کردند فرهاد بسیار ناراحت شد. تاکید گلفام بر اینکه فرهاد هیچوقت آنقدری از مسائل اینگونهای ناراحت نمیشد در پس ذهنم ماند. کمتر از یک سال بعد، در شهریور ۱۳۹۲، بهسراغ پوران گلفام رفتم تا بهبهانهی سالگرد تولد فرهاد برای روزنامهی اعتماد گفتوگویی انجام بدهیم. آن بخش از حرفهای پوران گلفام که از حساسیت فرهاد دربارهی پاکیزگی شهر حرف میزد، یا اصرارش به ماندن در ایران، و یا گرهای که با نوروز داشت، یا اِکراهش از اینکه برای درمان بیماری دست به هر کاری بزند، فرهاد را برایم تبدیل به «مسئله» کرد. چگونهشهروندی وقتی در شهر آلودگی میبیند، با ماسک و دستکش میرود و آشغالها را جمع میکند؟ و نسبت این شهروند را با آن خوانندهی بامنزلت در چه چیزهایی میتوان جستوجو کرد؟...
آپلود شده توسط:
elahehj
1403/02/05
دیدگاههای کتاب الکترونیکی خواب فرهاد در بیداری