رسته‌ها
یادی از یاران خدا
امتیاز دهید
5 / 4
با 2 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4
با 2 رای
ن‍گ‍اه‍ی گ‍س‍ت‍رده ب‍ر زن‍دگ‍ان‍ی اب‍راه‍ی‍م اده‍م ب‍ا م‍دد از ش‍ی‍خ ف‍ری‍دال‍دی‍ن ع‍طار ن‍ی‍ش‍اب‍وری‌

از متن کتاب:
کوچه های تنگ شهر " بلخ" بی چراغ و تاریک، گویی خفته ست، اما میدان مقابل کاخ "امیر ابراهیم"، سردر و صحن قصر را مشعلهای فروزانی روشن می داشت. نگهبانان زره پوشیده و سلاح بر دست همه جای قصر را می پاییدند. از میان این همه نگهبان، پرنده هم بی اذن نمی توانست گذر کند.
"ابو اسحاق، ابراهیم بن ادهم" امیر و امیرزاده ی بلخ، بر بستر شاهانه از حریر و دیبا غنوده بود. امیر، میان خواب و
بیداری صدای گامهایی را بر بام خوابگاه شنید. دست امیر قبضه ی خنجر زیر بالین را فشرد و صدایش در خوابگاه پیچید: بربام سرای من، کیست؟!
هیچکس پاسخی نداد گویی پرده دار غلامان خلوت ، ونگهبانان همه در خواب بودند.
ابراهیم، این بار به نعره گفت: چه کسی را این اجازت است که خواب امیر ملک را آشفته کند؟
صدایی نافذ از بام گفت: آشنا است!
و ابراهیم خشمگین تر از پیش نمره زد آشنا را این وقت شب بر بام چکار است؟ صدا گفت: شتری گم کرده ام، آن را می جویم.
- ابله ! شتر را بر بام چکار است؟
- ابله تر از آن کس که دنبال شتر گمگشته بر بام شده، کسی است که خدای را بر تخت زرین و در جامه ی اطلس می جوید. موی بر اندام ابراهیم راست ایستاد. این چه صدایی ست که این گونه در گوش جان ابراهیم می پیچد؟
امیر از بستر برجهید. سکوت بود و سکوت، نه صدای گامی بود و نه کسی بر بام. نگهبانان، در امتداد کنگرهای قصر به نگهبانی بودند. "حاجب" پشت در به انتظار فرمان سلطان، و غلامان خلوت، درآمد و شدی بی صدا...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
94
آپلود شده توسط:
نافله
نافله
1403/01/22
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی یادی از یاران خدا

تعداد دیدگاه‌ها:
0
دیدگاهی درج نشده؛ شما نخستین نگارنده باشید.

دانلود رایگان

اگر عضو نیستید در کمتر از یک دقیقه عضو شوید و کتاب اول خود را رایگان دریافت کنید.

ورود / ثبت‌نام

دانلود بدون معطلی

این کتاب را بدون نیاز به عضویت، خریداری کنید. پیش از خرید، می‌توانید از طریق گزینه مطالعه آنلاین، صفحاتی از کتاب را مشاهده کنید.

خرید   59,000 تومان
یادی از یاران خدا
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک