رسته‌ها
عصمت
امتیاز دهید
5 / 3
با 1 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 3
با 1 رای
مکان: ده
جای بازی: صحرا
زمان: شب - مهتاب
(صدای جیرجیرکها و پارس سگها همراه با بادی نسبتاً آرام صدای دشتبانها که از فاصله ی دور بگوش می رسد.)
«اوهوی ، او هوی»
مصیب: (مشغول آبگریست و زمزمه می کند)
دو تا نارو دو تا سیبو دو تا به
زمو بستون و دست دلبرم ده
صدای اسماعیل از فاصله ی دور: اوهوی ... هوی ... هوی ...
مصیب: (به جواب اسماعیل) اوهوی ، او هوی... هوی (صدای دشتبانهای) هوی ... هوی ... هوی... سکوت ... (صدای پای اسماعیل که توی کرتها میدود سپس با فانوسی وارد می شود. خسته است )
اسماعیل: (نفس زنان) خدا قوت. خسته نباشی.
مصیب: سلامت باشی ... اینطرفا؟
اسماعیل: دنبال اسداله میگشتم ... تو ندیدیش؟
مصیب: نه... ندیدمش ... کارش داشتی؟...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
73
آپلود شده توسط:
Faryadesokoot
Faryadesokoot
1403/01/13

کتاب‌های مرتبط

ایده‌هایی برای دُزدیدن
ایده‌هایی برای دُزدیدن
3.7 امتیاز
از 3 رای
چو ضحاک شد بر جهان شهریار
چو ضحاک شد بر جهان شهریار
4 امتیاز
از 35 رای
پرندگان در طویله
پرندگان در طویله
4.6 امتیاز
از 26 رای
سگ های ولگرد: فیلمنامه
سگ های ولگرد: فیلمنامه
5 امتیاز
از 1 رای
سوگنامه برای تو: بازی مردانه
سوگنامه برای تو: بازی مردانه
4.5 امتیاز
از 53 رای
تبر و صندوقدار: دو تک پرده
تبر و صندوقدار: دو تک پرده
3 امتیاز
از 1 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی عصمت

تعداد دیدگاه‌ها:
0
دیدگاهی درج نشده؛ شما نخستین نگارنده باشید.
عصمت
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک