فرض فرزانگی و برگ آخر
نویسنده:
احسان اقبال سعیدی
امتیاز دهید
تامل در معنا، بن و وجود پدیدهها و مناسک انسانی برایم مسئله بود و پویشگر نگریستن از معبر فلسفه و حکمت بر درونمایه و نهادهی رخدادهای در گریبان یا دست در گردن انسان بودم. شاید عنوان امی و عمومی این مجموعه جستارها میتوانست درنگی فلسفی بر رخدادهای روزانه و روزمره باشد اما ترکیب فرزانگی را بر فلسفه گزین نمودم و چرایش را هم نمیدانم و شاید راه بر خوشآهنگی ترکیب فرض و فرزانگی داشته باشد یا چیز دگر...
در این جستارها ابتلا و اتفاقات روزمرهی انسان و جهان را با عینک فرزانگی و لذت از عادات و ابتلائات، بودن و اما تلاش برای یافت نهایت آن تماشا کردهام و حاصل تامل و تماشایم کلمات در پیش روی شماست. گاه از انسان گذشتهام و تنها بر پدیدهها و جماد یا ابزار ساخته و مستعمل دست انسان نگریستهام. بینوایی برآمده از بیاندیشگی و بیزبانیشان را چنان دیدهام که حکایت دل و روانشان باز از زبان چون من آدمی باید روایت شود... برای همین بر نیمکت و راهپله و نیز فنجان و باد کلمه پیشکش کردهام. و آخر کار باز بر همان پرسش همیشگی باز گشتهام و در بخش سوم کتاب مرگ را کاویدهام و حاصل غور و نمور نمودن دیده در پیش دیدگان شماست.
بیشتر
در این جستارها ابتلا و اتفاقات روزمرهی انسان و جهان را با عینک فرزانگی و لذت از عادات و ابتلائات، بودن و اما تلاش برای یافت نهایت آن تماشا کردهام و حاصل تامل و تماشایم کلمات در پیش روی شماست. گاه از انسان گذشتهام و تنها بر پدیدهها و جماد یا ابزار ساخته و مستعمل دست انسان نگریستهام. بینوایی برآمده از بیاندیشگی و بیزبانیشان را چنان دیدهام که حکایت دل و روانشان باز از زبان چون من آدمی باید روایت شود... برای همین بر نیمکت و راهپله و نیز فنجان و باد کلمه پیشکش کردهام. و آخر کار باز بر همان پرسش همیشگی باز گشتهام و در بخش سوم کتاب مرگ را کاویدهام و حاصل غور و نمور نمودن دیده در پیش دیدگان شماست.
آپلود شده توسط:
majidkhorshidi13411342
1402/12/27
دیدگاههای کتاب الکترونیکی فرض فرزانگی و برگ آخر