دو نمایشنامه: من حرکت می کنم، پس هستم و تبعیدی سال ۳۰۰۰
نویسنده:
شکوه میرزادگی
امتیاز دهید
از نمایشنامه «من حرکت می کنم، پس هستم»:
پرده اول؛ صحنه:
اتاقی بزرگ با وسایل ساده زندگی. اطراف اتاق و روی تاقچه ها مملو از کتاب است. اتاق پنجره یی به بیرون دارد که پشت آن درخت های انبوه سبز به چشم می خورد.
(بابک روی یک صندلی چرخدار، رو به پنجره نشسته است و بیرون را تماشا می کند. زن دهاتی مشغول نظافت و گردگیری اتاق است)
زن: از سحر آسمون صاف صاف شده، انگار نه انگار که به هفته اس باریده؛ دلشو ریخت بیرون و راحت شد.
(زن متوجه با بک می شود)
زن: آقا شما هنوزم نمیخواین از خونه برین بیرون؟
(بابک در حالی که با دست چرخ های صندلی اش را می گرداند، از کنار پنجره دور می شود و به طرف کتابها می رود و یک کتاب بر میدارد)...
بیشتر
پرده اول؛ صحنه:
اتاقی بزرگ با وسایل ساده زندگی. اطراف اتاق و روی تاقچه ها مملو از کتاب است. اتاق پنجره یی به بیرون دارد که پشت آن درخت های انبوه سبز به چشم می خورد.
(بابک روی یک صندلی چرخدار، رو به پنجره نشسته است و بیرون را تماشا می کند. زن دهاتی مشغول نظافت و گردگیری اتاق است)
زن: از سحر آسمون صاف صاف شده، انگار نه انگار که به هفته اس باریده؛ دلشو ریخت بیرون و راحت شد.
(زن متوجه با بک می شود)
زن: آقا شما هنوزم نمیخواین از خونه برین بیرون؟
(بابک در حالی که با دست چرخ های صندلی اش را می گرداند، از کنار پنجره دور می شود و به طرف کتابها می رود و یک کتاب بر میدارد)...
آپلود شده توسط:
Faryadesokoot
1403/02/22
دیدگاههای کتاب الکترونیکی دو نمایشنامه: من حرکت می کنم، پس هستم و تبعیدی سال ۳۰۰۰