دختری که زیر باران میرقصید
نویسنده:
نیما ولی زاده
امتیاز دهید
کتاب دختری که زیر باران میرقصید شامل دو نمایشنامه است. نمایشنامهی اول داستان کارآگاهی به نام ادوارد را روایت میکند که بعد از حل یک پروندهی قتل معروف و رسیدن به شهرت، دچار جنون شده است. بیشتر صحنههای این نمایش در اتاق کوچک ادوارد میگذرد که سالهاست از آن خارج نشده. او در دنیای خودش زندگی میکند و ارتباط با دیگر آدمها، بهجز دستیارش را فراموش کرده است. او بعد از حل پروندهی یک قاتل معروف که ریموند نام دارد و به دار آویختن او، در میان مردم مشهور شده؛ اما دیگر نتوانسته بعد از آن، پروندهی دیگری را به سرانجام برساند.
بعد از سالها، شبی ریموند به اتاق ادوارد میآید و با او صحبت میکند! ادوارد متوجه میشود که دیدار و گفتوگوها توهمات خودش است؛ اما مکالمهاش را در کتاب دختری که زیر باران میرقصید، با ریموند ادامه میدهد. او بااینکه پرونده را حل کرده است؛ اما یک کار ناتمام برایش باقی مانده. حل معمای اتاق ۳۶۹ که هر شب خواب آن را میبیند. ادوارد میخواهد متوجه شود انگیزهی ریموند از قتل چه بوده و چه اتفاقی در آن اتاق افتاده است. اما برای حل این معما، ابتدا باید متوجه شود که رزیتا کیست و ریموند چه ارتباطی با او دارد. برای همین مکالمه با ریموند را تا جایی که به جواب سوالات خود برسد ادامه میدهد. جوابهایی که ادوارد انتظار شنیدن آنها را ندارد.
در نیمهی دوم کتاب دختری که زیر باران میرقصید نمایشنامهی دوم «رقص در سلول غیرانفرادی» قرار دارد. بهجز افسران و سربازان، تمام شخصیتهای کتاب به جرم مبارزه برای آزادی در یک زندان به سر میبرند. نویسنده، شاعر، نقاش، روزنامهنگار، کارگر و یک دختر روستایی در زندانی هستند که دیگر از آن رهایی ندارند. هر روز یک نفر را بر درخت بید به دار میآویزند و امید به زندگی از دل همه رخت بسته است. تااینکه دختری به نام رزیتا به زندان میآید و سعی میکند که اتحاد بین زندانیها را تقویت نماید. با ورود رزیتا، شوری در دل همه به وجود میآید و امید در دلها جوانه میزند.
نیما ولیزاده در این نمایشنامهی مدرن، داستان دخترانی را بیان میکند که برای رسیدن به آزادی تلاش میکنند و میجنگند. او از مخاطبان میخواهد که دخترانی مانند رزیتا را فراموش نکنند و آنها را در قلب خود نگه دارند. وی در خلال نمایشنامه دختری که زیر باران میرقصید، نقدهای اجتماعی خود را نیز بیان میکند. نقدهایی که از دل برمیآیند و بر دل مینشینند. نیما ولیزاده شعرهای خودش را در بخشهایی از نمایشنامه قرار داده است. اشعاری که مانند نمایشنامه موضوعی اجتماعی و سیاسی دارند. انتشارات متخصصان کتاب دختری که زیر باران میرقصید را منتشر کرده است.
بیشتر
بعد از سالها، شبی ریموند به اتاق ادوارد میآید و با او صحبت میکند! ادوارد متوجه میشود که دیدار و گفتوگوها توهمات خودش است؛ اما مکالمهاش را در کتاب دختری که زیر باران میرقصید، با ریموند ادامه میدهد. او بااینکه پرونده را حل کرده است؛ اما یک کار ناتمام برایش باقی مانده. حل معمای اتاق ۳۶۹ که هر شب خواب آن را میبیند. ادوارد میخواهد متوجه شود انگیزهی ریموند از قتل چه بوده و چه اتفاقی در آن اتاق افتاده است. اما برای حل این معما، ابتدا باید متوجه شود که رزیتا کیست و ریموند چه ارتباطی با او دارد. برای همین مکالمه با ریموند را تا جایی که به جواب سوالات خود برسد ادامه میدهد. جوابهایی که ادوارد انتظار شنیدن آنها را ندارد.
در نیمهی دوم کتاب دختری که زیر باران میرقصید نمایشنامهی دوم «رقص در سلول غیرانفرادی» قرار دارد. بهجز افسران و سربازان، تمام شخصیتهای کتاب به جرم مبارزه برای آزادی در یک زندان به سر میبرند. نویسنده، شاعر، نقاش، روزنامهنگار، کارگر و یک دختر روستایی در زندانی هستند که دیگر از آن رهایی ندارند. هر روز یک نفر را بر درخت بید به دار میآویزند و امید به زندگی از دل همه رخت بسته است. تااینکه دختری به نام رزیتا به زندان میآید و سعی میکند که اتحاد بین زندانیها را تقویت نماید. با ورود رزیتا، شوری در دل همه به وجود میآید و امید در دلها جوانه میزند.
نیما ولیزاده در این نمایشنامهی مدرن، داستان دخترانی را بیان میکند که برای رسیدن به آزادی تلاش میکنند و میجنگند. او از مخاطبان میخواهد که دخترانی مانند رزیتا را فراموش نکنند و آنها را در قلب خود نگه دارند. وی در خلال نمایشنامه دختری که زیر باران میرقصید، نقدهای اجتماعی خود را نیز بیان میکند. نقدهایی که از دل برمیآیند و بر دل مینشینند. نیما ولیزاده شعرهای خودش را در بخشهایی از نمایشنامه قرار داده است. اشعاری که مانند نمایشنامه موضوعی اجتماعی و سیاسی دارند. انتشارات متخصصان کتاب دختری که زیر باران میرقصید را منتشر کرده است.
آپلود شده توسط:
nimavalizadehnimavalizadeh
1402/10/11
دیدگاههای کتاب الکترونیکی دختری که زیر باران میرقصید