سیزده کتاب: مجموعه قصه
نویسنده:
خسرو شهریاری
امتیاز دهید
عناوین داستانها عبارتند از:
پرنده ای با پرهای زرد بال ،زرد نوک زرد پاهای زرد / جیرجیرک، بهار و لک لک ها / با نگاه و لبخند هم میشود حرف زد / بادبادک، دنیا و خانه من / دارکوب تا کی به درخت خواهد کوبید؟ / باران، باران، باران / دریا و ماهی قرمز قرمز قرمز تُنگ بلور / آبی آبی آبی / طوطی / هزار رنگ، هزار پروانه / ماها دوستان زیادی دارد / خواهر کوچک خورشید / قصه آفتاب پرست / مارمولک و بلدرچین / ملکه سرزمین خورشید/ عنتر و عروسک کوچولو / تقسم عشق
از داستان جیرجیرک، بهار و لک لک ها:
جیرجیرک خواند:
- جیرا جیر! جیر!
و به خود تکانی داد به بالا نگاه کرد به دیوارهای بلند و سر به فلک کشیده قلعه کهنه و قدیمی.
آن جا همیشه تاریک و نمور بود.
جیرجیرک تا یادش میآمد همیشه آن جا بود. نور خورشید را از لابه لای شکافهای دیوار و سقف قلعه میدید و شبهای مهتابی، نور ماه که توی قلعه می آمد، جیرجیرک جشنی داشت.
کار جیرجیرک از صبح تا شب خواندن بود.
- جیرا جیر! جیر!
و شبها که مهتاب توی قلعه میزد دوباره شروع میکرد به خواندن:
- جیرا جیر! جیر!
بیشتر
پرنده ای با پرهای زرد بال ،زرد نوک زرد پاهای زرد / جیرجیرک، بهار و لک لک ها / با نگاه و لبخند هم میشود حرف زد / بادبادک، دنیا و خانه من / دارکوب تا کی به درخت خواهد کوبید؟ / باران، باران، باران / دریا و ماهی قرمز قرمز قرمز تُنگ بلور / آبی آبی آبی / طوطی / هزار رنگ، هزار پروانه / ماها دوستان زیادی دارد / خواهر کوچک خورشید / قصه آفتاب پرست / مارمولک و بلدرچین / ملکه سرزمین خورشید/ عنتر و عروسک کوچولو / تقسم عشق
از داستان جیرجیرک، بهار و لک لک ها:
جیرجیرک خواند:
- جیرا جیر! جیر!
و به خود تکانی داد به بالا نگاه کرد به دیوارهای بلند و سر به فلک کشیده قلعه کهنه و قدیمی.
آن جا همیشه تاریک و نمور بود.
جیرجیرک تا یادش میآمد همیشه آن جا بود. نور خورشید را از لابه لای شکافهای دیوار و سقف قلعه میدید و شبهای مهتابی، نور ماه که توی قلعه می آمد، جیرجیرک جشنی داشت.
کار جیرجیرک از صبح تا شب خواندن بود.
- جیرا جیر! جیر!
و شبها که مهتاب توی قلعه میزد دوباره شروع میکرد به خواندن:
- جیرا جیر! جیر!
آپلود شده توسط:
samiyari
1402/09/18
دیدگاههای کتاب الکترونیکی سیزده کتاب: مجموعه قصه