سهراب سپهری
نویسنده:
سعید شیری
درباره:
سهراب سپهری
امتیاز دهید
در ابتدای کتاب چنین می خوانیم:
روزی که مدیر دبستان خیام کاشان، در میان سکوت شاگردان صف بسته در حیاط، دانش آموز لاغراندام، کم حرف و سر به زیر کلاس دوم را بر روی دست بلند کرد و به همه نشان داد تا ببینند چگونه صد درم وزن به آن خوبی خط مینویسد؛ این نمایش رشک انگیز، شروع پرشی بود به سوی اوج و به گونه ای نمادین حکایت از آن داشت که او در آینده نیز با نبوغ انضباط و ذوق سرشارش دیگران را به تحسین واخواهد داشت.
سهراب سپهری، سومین فرزند خانوادۀ اسدالله سپهری، روز پانزدهم مهرماه ۱۳۰۷ خورشیدی در کاشان زاده شد. پدرش که کارمند اداره پست و تلگراف بود با وجود زندگی در شهر کوچک کاشان با آن فضای سنتی؛ موسیقی میدانست، تار می زد، نقاشی می کرد خوش نویس بود و گویا آموزش موسیقی نیز می داد. مادر سهراب، ماه جبین (فروغ ایران) سپهری، نواده میرزا محمد تقی خان لسان الملک بود؛ همان مورخ مشهور و نویسنده کتاب ناسخ التواريخ؛ کتابی با نامی بلندپروازانه که بعدها به شعر فروغ فرخزاد، دوست بزرگ سهراب نیز راه پیدا کرد و عنصری شد برای ترسیم چهره دوران بازنشستگی پدر فروغ. مادر بزرگ سهراب، حمیده سپهری دختر لسان الملک شاعر بود و شعرهایش در نشریات اواخر دوران قاجار و اوایل حکومت پهلوی چاپ میشد. بدین ترتیب سهراب در خانواده ای چشم به جهان گشوده بود که ذوق و فرهنگ در آن پیشینه داشت.
کودکی سهراب در باغ بزرگ اجدادی واقع در محله دروازه عطار کاشان سپری یا به تعبیر خودش تمام شد. همان باغی که بعدها سپهری در اتاق آبی به زیبایی آن را وصف کرد؛ باغی با اتاق آبی روی سر طویله، درختان اقاقی، انجیر سیاه، توت شمیرانی، نیلوفرها و کاسنی های آبی، جوی آب پای شمشادها، بوته های گل سرخ و دیوارهای چینه ای سوراخ سوراخ از گلوله های هواداران نایب حسین...
بیشتر
روزی که مدیر دبستان خیام کاشان، در میان سکوت شاگردان صف بسته در حیاط، دانش آموز لاغراندام، کم حرف و سر به زیر کلاس دوم را بر روی دست بلند کرد و به همه نشان داد تا ببینند چگونه صد درم وزن به آن خوبی خط مینویسد؛ این نمایش رشک انگیز، شروع پرشی بود به سوی اوج و به گونه ای نمادین حکایت از آن داشت که او در آینده نیز با نبوغ انضباط و ذوق سرشارش دیگران را به تحسین واخواهد داشت.
سهراب سپهری، سومین فرزند خانوادۀ اسدالله سپهری، روز پانزدهم مهرماه ۱۳۰۷ خورشیدی در کاشان زاده شد. پدرش که کارمند اداره پست و تلگراف بود با وجود زندگی در شهر کوچک کاشان با آن فضای سنتی؛ موسیقی میدانست، تار می زد، نقاشی می کرد خوش نویس بود و گویا آموزش موسیقی نیز می داد. مادر سهراب، ماه جبین (فروغ ایران) سپهری، نواده میرزا محمد تقی خان لسان الملک بود؛ همان مورخ مشهور و نویسنده کتاب ناسخ التواريخ؛ کتابی با نامی بلندپروازانه که بعدها به شعر فروغ فرخزاد، دوست بزرگ سهراب نیز راه پیدا کرد و عنصری شد برای ترسیم چهره دوران بازنشستگی پدر فروغ. مادر بزرگ سهراب، حمیده سپهری دختر لسان الملک شاعر بود و شعرهایش در نشریات اواخر دوران قاجار و اوایل حکومت پهلوی چاپ میشد. بدین ترتیب سهراب در خانواده ای چشم به جهان گشوده بود که ذوق و فرهنگ در آن پیشینه داشت.
کودکی سهراب در باغ بزرگ اجدادی واقع در محله دروازه عطار کاشان سپری یا به تعبیر خودش تمام شد. همان باغی که بعدها سپهری در اتاق آبی به زیبایی آن را وصف کرد؛ باغی با اتاق آبی روی سر طویله، درختان اقاقی، انجیر سیاه، توت شمیرانی، نیلوفرها و کاسنی های آبی، جوی آب پای شمشادها، بوته های گل سرخ و دیوارهای چینه ای سوراخ سوراخ از گلوله های هواداران نایب حسین...
دیدگاههای کتاب الکترونیکی سهراب سپهری