سرخ و سیاه: ترجمه متن کامل کتاب
دربارهٔ ماجرای داستان باید گفت که این ماجرا زاده واقعیت بود و به زبان دیگر، این حوادث مختلفی که جان داستان را به وجود میآورد ماجرایی است که واقعیت برایش فراهم آورد. استاندال از خوانندگان مشتاق روزنامه دادگاهها بود: در شمارههای روز ۲۸ تا ۳۱ دسامبر ۱۸۲۷، گزارش محاکمهها را در این روزنامه دید که آن روزها در دادگاه جنایی ایزر، یعنی در زادگاهش، جریان داشت. حادثه هایی که موجب این محاکمه شد، از این قرار است: آنتوان برته پسر خانوادهای پیشه ور، بسیار زود به سبب تیزهوشی اش در نظر کشیش خود ممتاز شمرده میشود. کشیش او را در مدرسه علوم دینی ثبت نام میکند، اما دیری نمیگذرد که به علت ضعف مِزاج از این مدرسه بیرون میرود. آنوقت، معلم سرخانه بچههای مردی به نام موسیو میشود و کمی پس از آن، با زن صاحبخانه روی هم میریزد و به اصطلاح فاسق او میشود. بار دیگر به مدرسه علوم دینی میرود. اما اقامتش در این مدرسه، که این بار مدرسه بزرگ علوم دینی گرنوبل است، مثل اقامتش در آن مدرسه نخست، به درازا نمیکشد. آنگاه، برته شغل تازهای پیدا میکند و معلم سرخانه موسیو دوکوردون میشود. اما بسیار زود معلوم میشود که با دختر صاحبخانه سر و سری دارد. از خانه موسیو دوکوردون رانده میشود، آواره میماند و از اینکه تاکنون خدمتگزاری بیش نبودهاست، به خشم میآید و سوگند یاد میکند که انتقام خود را بگیرد...
چنین است داستانی که ذهن استاندال را به خود مشغول می دارد...
بیشتر
چنین است داستانی که ذهن استاندال را به خود مشغول می دارد...
آپلود شده توسط:
نانوشته
1402/05/26
دیدگاههای کتاب الکترونیکی سرخ و سیاه: ترجمه متن کامل کتاب