پرنده ای با پرهای زرد، بال زرد، نوک زرد، پاهای زرد: مجموعه قصه
نویسنده:
خسرو شهریاری
امتیاز دهید
بخشی از داستان پرنده ای با پرهای زرد، بال زرد، نوک زرد، پاهای زرد:
مامولک تند و تیر خبرها را به صدف رساند که از لاکهایشان درآمده بودند و داشتند آفتاب می گرفتند. مارمولک گفت و گفت و گفت. صدفها شاخکهایشان را به این سو و آن سو چرخاندند و ناباورانه از خبر مارمولک، روی صخره ها جابجا شدند. مارمولک خود را به کنار جوی آب رساند تا خبر را به سیرسیرکها برساند. سیرسیرکها باهم آواز دسته جمعی را می خواندند. مارمولک گفت و گفت و گفت و رفت به سوی رودخانه. آب که آوازی را زیر لب زمزمه می کرد و می گذشت، برای لحظه ای ساکت شد تا حرفهای مارمولک را بشنود...
بیشتر
مامولک تند و تیر خبرها را به صدف رساند که از لاکهایشان درآمده بودند و داشتند آفتاب می گرفتند. مارمولک گفت و گفت و گفت. صدفها شاخکهایشان را به این سو و آن سو چرخاندند و ناباورانه از خبر مارمولک، روی صخره ها جابجا شدند. مارمولک خود را به کنار جوی آب رساند تا خبر را به سیرسیرکها برساند. سیرسیرکها باهم آواز دسته جمعی را می خواندند. مارمولک گفت و گفت و گفت و رفت به سوی رودخانه. آب که آوازی را زیر لب زمزمه می کرد و می گذشت، برای لحظه ای ساکت شد تا حرفهای مارمولک را بشنود...
آپلود شده توسط:
samiyari
1402/05/22
دیدگاههای کتاب الکترونیکی پرنده ای با پرهای زرد، بال زرد، نوک زرد، پاهای زرد: مجموعه قصه