نقد ادبی در سده بیستم
امتیاز دهید
کتاب نقد ادبی در قرن بیستم گسترش شگفتانگیز نقد را از دوران اندیشمندان روسی، آلمانی و فرانسوی سالهای ۱۹۲۰ تا آخرین آثار نقد نو در اروپا و ایالات متحده ترسیم میکند.
ژان ایو تادیه این کتاب را در ده فصل تهیه و تدوین کرده است. فصل اول با عنوان فرمالیست روس، به نقد و بررسی آثار زبانشناسان روس میپردازد. فصل دوم از نقد و جریان نقد در آلمان سخن میگوید. فصل سوم از کسانی میگوید که به نقد مبتنی بر آگاهی اعتقاد داشتند. فصل چهارم نقد را از دنیای خیال و فصل پنجم نقد را از دنیای روانشناسانه بررسی میکند و به نقد روانکاوانه میپردازد. همچنین فصل ششم جامعهشناسی ادبیات، فصل هفتم زبانشناسی و ادبیات، فصل هشتم نشانهشناسی ادبیات، فصل نهم بوطیقا و فصل دهم نقد تکوینی را دربرمیگیرد.
در مقدمهی کتاب آمده است:
«نقد ادبی نخستین بار در قرن بیستم داعیهی برابری با آثاری داشته است که به تجزیه و تحلیل آن میپردازد. بسیاری از منتقدان معاصر، از شارل دوبوس تا رولان بارت، و از ژاک ریویر تا موریس بلانشو، در نویسندگی نیز زبردستند. اما اگر نقد، از زمان رولان بارت، هم خواندن شده است و هم نوشتن، به سبب کیفیت شیوهی نگارش نیست، بلکه بدان سبب است که وضع و موقع اثر هنری تغییر کرده است. در زمانی که اثر هنری تجزیه میشود و تقدس و وحدت معنایی خود را از دست میدهد، به مفسرانی نیاز است که معنا و شکل را به ما منتقل کنند: تأویل و تفسیر جزء متن است. تفکر نو کوشیده است تا چند صباحی اندیشهی آفریننده و اندیشهی آفریده را کنار بگذارد.»
بیشتر
ژان ایو تادیه این کتاب را در ده فصل تهیه و تدوین کرده است. فصل اول با عنوان فرمالیست روس، به نقد و بررسی آثار زبانشناسان روس میپردازد. فصل دوم از نقد و جریان نقد در آلمان سخن میگوید. فصل سوم از کسانی میگوید که به نقد مبتنی بر آگاهی اعتقاد داشتند. فصل چهارم نقد را از دنیای خیال و فصل پنجم نقد را از دنیای روانشناسانه بررسی میکند و به نقد روانکاوانه میپردازد. همچنین فصل ششم جامعهشناسی ادبیات، فصل هفتم زبانشناسی و ادبیات، فصل هشتم نشانهشناسی ادبیات، فصل نهم بوطیقا و فصل دهم نقد تکوینی را دربرمیگیرد.
در مقدمهی کتاب آمده است:
«نقد ادبی نخستین بار در قرن بیستم داعیهی برابری با آثاری داشته است که به تجزیه و تحلیل آن میپردازد. بسیاری از منتقدان معاصر، از شارل دوبوس تا رولان بارت، و از ژاک ریویر تا موریس بلانشو، در نویسندگی نیز زبردستند. اما اگر نقد، از زمان رولان بارت، هم خواندن شده است و هم نوشتن، به سبب کیفیت شیوهی نگارش نیست، بلکه بدان سبب است که وضع و موقع اثر هنری تغییر کرده است. در زمانی که اثر هنری تجزیه میشود و تقدس و وحدت معنایی خود را از دست میدهد، به مفسرانی نیاز است که معنا و شکل را به ما منتقل کنند: تأویل و تفسیر جزء متن است. تفکر نو کوشیده است تا چند صباحی اندیشهی آفریننده و اندیشهی آفریده را کنار بگذارد.»
دیدگاههای کتاب الکترونیکی نقد ادبی در سده بیستم