جستارهایی در باب فلسفه هنر و ادبیات
امتیاز دهید
کتاب حاضر ترجمه چهار مقاله از آجدا سنول، کریستوفر نیو، نور بالکیر کورو، دومیترو توکان است.
از متن کتاب:
به نظر میرسد که وظیفهٔ ما گفتن این مطلب است که چه مشخصه و خصوصیاتی، ادبیّت را ایجاد میکند و آن چه ترکیب زبانی است که یک اثر را اثری خوب یا بد میسازد؟ از حالا به بعد واژۀ ادبیات را تنها در معنای طبیعیش استفاده میکنم مگر اینکه چیز دیگری را نشان دهم این شیوه فرمول بندی سؤال می تواند مشخصه و خصوصیاتی را پیشنهاد دهد به این طریق که اگر اثری آن ویژگی را داراست بتوان آن را ادبی نامید و اگر آن اثر یک اثر ادبی است آن ویژگی ها را دارا باشد یعنی اینکه شرایط کافی و ضروری برای بکارگیری اصطلاح گفتمان ادبی وجود دارد. ادبیت یک ذات دارد که آن ذات را کاملاً در هر نمونه از ادبیات اثر ادبی) به معرض نمایش می گذارد و میتواند به تسخیر فرمولهای زبانی درآید ،این تعاریفی است که به شکلی سنتی فهمیده میشود و بیشتر نظریه پردازانی که سعی داشتند بگویند ادبیات چیست، با فرض اینکه این تعریف سنتی میبایست چیزی باشد که به دنبالش بودند، شروع به جستجوی فرمول آن کردند گاهی با یک حس فزاینده ناامیدی اشکالی در این طرح وجود دارد؛ هر چند که سبب مکث ما می گردد. اشکال در این است که این فرض میتواند ناصحیح باشد؛ شاید هیچ ذاتی وجود نداشته باشد. شاید انچه «آناکارنینای تولستوی را یک گفتمان ادبی می سازد، دقیقاً شبیه به آنچه که در طبیعت اشیاء لوکرتیوس را یک گفتمان ادبی ،ساخته نباشد؛ و شاید به نوبه خود «شاه لیر شکسپیر یا موعظه های دونی یا یادبود » آلفرد تنیسون و غیره از میان همۀ گفتمانهای ادبی دارای گفتمان ادبی یکسان نباشند...
بیشتر
از متن کتاب:
به نظر میرسد که وظیفهٔ ما گفتن این مطلب است که چه مشخصه و خصوصیاتی، ادبیّت را ایجاد میکند و آن چه ترکیب زبانی است که یک اثر را اثری خوب یا بد میسازد؟ از حالا به بعد واژۀ ادبیات را تنها در معنای طبیعیش استفاده میکنم مگر اینکه چیز دیگری را نشان دهم این شیوه فرمول بندی سؤال می تواند مشخصه و خصوصیاتی را پیشنهاد دهد به این طریق که اگر اثری آن ویژگی را داراست بتوان آن را ادبی نامید و اگر آن اثر یک اثر ادبی است آن ویژگی ها را دارا باشد یعنی اینکه شرایط کافی و ضروری برای بکارگیری اصطلاح گفتمان ادبی وجود دارد. ادبیت یک ذات دارد که آن ذات را کاملاً در هر نمونه از ادبیات اثر ادبی) به معرض نمایش می گذارد و میتواند به تسخیر فرمولهای زبانی درآید ،این تعاریفی است که به شکلی سنتی فهمیده میشود و بیشتر نظریه پردازانی که سعی داشتند بگویند ادبیات چیست، با فرض اینکه این تعریف سنتی میبایست چیزی باشد که به دنبالش بودند، شروع به جستجوی فرمول آن کردند گاهی با یک حس فزاینده ناامیدی اشکالی در این طرح وجود دارد؛ هر چند که سبب مکث ما می گردد. اشکال در این است که این فرض میتواند ناصحیح باشد؛ شاید هیچ ذاتی وجود نداشته باشد. شاید انچه «آناکارنینای تولستوی را یک گفتمان ادبی می سازد، دقیقاً شبیه به آنچه که در طبیعت اشیاء لوکرتیوس را یک گفتمان ادبی ،ساخته نباشد؛ و شاید به نوبه خود «شاه لیر شکسپیر یا موعظه های دونی یا یادبود » آلفرد تنیسون و غیره از میان همۀ گفتمانهای ادبی دارای گفتمان ادبی یکسان نباشند...
دیدگاههای کتاب الکترونیکی جستارهایی در باب فلسفه هنر و ادبیات